غزل شمارهٔ ۶۵
بیا تا دیکنیم امروز فردای قیامت را
که چشم خیرهبینان تنگ دید آغوش رحمت را
زمین تا آسمان ایثار عام، آنگاه نومیدی
بروبیم از در بازکرم اینگرد تهمت را
به راه فرصت ازگرد خیال افکندهای دامی
پریخوانی استکزغفلتکنی درشیشه ساعت را
اگر علم و فنی داری، نیاز طاق نسیانکن
که رنگآمیزیات نقاش میسازد خجالت را
دمی کایینهدار امتحان شد شوکت فقرم
کلاه عرش دیدم خاک درگاه مذلت را
بر اهل فقر تا منعم ننازد ازگرانقدری
ترازو در نظر سرکوب تمکینکرد خفت را
عنان جستجوی مقصد عاشقکه میگیرد
فلک شد آبله اما زپا ننشاند همت را
نگین شهرتی میخواست اقبال جنون من
ز چندین کوه کردم منتخب سنگ ملامت را
سر خوان هوس آرایش دیگر نمیخواهد
چو گردد استخوان بیمغز دعوت کن سعادت را
من و ما، هرچه باشد رغبتی ونفرتی دارد
جهان وعظ است لیکن گوش میباید نصیحت را
به عزت عالمی جان میکند اما ازین غافل
که در نقش نگین معراج میباشد دنائت را
به تسلیمی است ختم اعتبارات کمال اینجا
ز مهر سجده آرایید طومار عبادت را
مپندارید عاشق شکوه پردازد ز بیدادش
که لب واکردن امکان نیستزخم تیغ الفت را
درین صحرا همهگر از غباری چشم میپوشم
عرق آیینهها بر جبهه میبندد مروت را
اگر سنگ وقارت در نظرها شد سبک بیدل
فلاخنکرده باشیگردش رنگ قناعت را
غزل شمارهٔ ۶۴: شور جنون در قفسی با همه بیگانه برآغزل شمارهٔ ۶۶: هرزه برگردون رساندی وهم بود و هست را
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بیا تا دیکنیم امروز فردای قیامت را
که چشم خیرهبینان تنگ دید آغوش رحمت را
هوش مصنوعی: بیایید امروز کارهایی انجام دهیم که در آینده باعث آمرزش و رحمت الهی برای ما شود، چون کسانی که فقط با چشم ظاهر میبینند، نمیتوانند عظمت و گنجایش رحمت خداوند را درک کنند.
زمین تا آسمان ایثار عام، آنگاه نومیدی
بروبیم از در بازکرم اینگرد تهمت را
هوش مصنوعی: زمین و آسمان مظهر فداکاری و ایثارند، اما در این میان، وقتی امید را از بین ببریم، به گمانهزنیهای بیاساس دامن میزنیم.
به راه فرصت ازگرد خیال افکندهای دامی
پریخوانی استکزغفلتکنی درشیشه ساعت را
هوش مصنوعی: فرصت را در نظر داشته باش، زیرا در این سفر، تو با خیال پردازی خود دامی ساختهای که ممکن است به تو ضرر بزند. این غفلت ممکن است باعث شود تا زیباییهای زمان را از دست بدهی.
اگر علم و فنی داری، نیاز طاق نسیانکن
که رنگآمیزیات نقاش میسازد خجالت را
هوش مصنوعی: اگر در رشتهای مهارت و دانش داری، نیازی به فراموشی و بیتوجهی به گذشته نیست؛ زیرا تواناییات باعث میشود که حتی عیبها و نواقص به زیبایی تبدیل شوند.
دمی کایینهدار امتحان شد شوکت فقرم
کلاه عرش دیدم خاک درگاه مذلت را
هوش مصنوعی: در لحظهای که جانم تحت آزمایش قرار گرفت، عظمت فقرم را مانند تاجی بر بالای عرش مشاهده کردم و خاک ذلت را در درگاه زندگی دیدم.
بر اهل فقر تا منعم ننازد ازگرانقدری
ترازو در نظر سرکوب تمکینکرد خفت را
هوش مصنوعی: بر افرادی که در تنگدستی به سر میبرند، تا زمانی که افراد برخوردار به خود نبالند، سنگینی وضعیت بر آنها کمتر حس میشود. در واقع، زمانی که وضعت ناپایدار و سختی را که دارند، نسبت به دیگران احساس نکنند، تأثیر کمتری بر روحیه آنها خواهد داشت.
عنان جستجوی مقصد عاشقکه میگیرد
فلک شد آبله اما زپا ننشاند همت را
هوش مصنوعی: معنای بیت به این شکل است که در جستجوی عشق و هدف، حتی اگر زمین و زمان به ما فشار بیاورند و مشکلاتی برایمان پیش بیاید، نباید از تلاش و کوشش دست بکشیم. در حقیقت، اگرچه سختیها ممکن است ما را آزار دهند، اما اراده و عزم ما نباید ضعیف شود و باید به ادامه مسیر خود ادامه دهیم.
نگین شهرتی میخواست اقبال جنون من
ز چندین کوه کردم منتخب سنگ ملامت را
هوش مصنوعی: من برای دستیابی به معروفیت و شهرت، از میان کوههای مختلف، سنگ ملامت و انتقاد را انتخاب کردم. این نشاندهندهٔ شور و حرارتی است که در زندگیام دارم.
سر خوان هوس آرایش دیگر نمیخواهد
چو گردد استخوان بیمغز دعوت کن سعادت را
هوش مصنوعی: بعد از آنکه آرزوها و آرایشهای دنیوی به پایان رسید و شخص به مرحلهای از بیهدف بودن و بیمغزی رسید، دیگر نیازی به جذب لذتها و خواستهها نیست و باید به سمت سعادت و خوشبختی واقعی رفت.
من و ما، هرچه باشد رغبتی ونفرتی دارد
جهان وعظ است لیکن گوش میباید نصیحت را
هوش مصنوعی: من و دیگران، هر چیزی که باشد، در این دنیا هم تمایل و علاقهای وجود دارد و هم نفرت و بیمیلی. دنیا پر از نصایح است، اما برای شنیدن و پذیرش آنها باید گوش شنوا داشته باشیم.
به عزت عالمی جان میکند اما ازین غافل
که در نقش نگین معراج میباشد دنائت را
هوش مصنوعی: عالم به خاطر قدرت و عظمت خود، جان را به خطر میاندازد، اما از این نکته غافل است که در حقیقت، مقام پایینتری دارد و از ارزشهای واقعی دور است.
به تسلیمی است ختم اعتبارات کمال اینجا
ز مهر سجده آرایید طومار عبادت را
هوش مصنوعی: پایان تمام ارزشها، به پذیرش و تسلیم است؛ اینجا از روی عشق و محبت، سجدهها مانند نوار عبادی را زیبا و مرتب میکنند.
مپندارید عاشق شکوه پردازد ز بیدادش
که لب واکردن امکان نیستزخم تیغ الفت را
هوش مصنوعی: نپندارید که عاشق از ظلم و ستم شکایت میکند، زیرا امکان ندارد که به درد و رنج عشق اشاره کند.
درین صحرا همهگر از غباری چشم میپوشم
عرق آیینهها بر جبهه میبندد مروت را
هوش مصنوعی: در این بیابان، وقتی که از غبار دور و برم چشم میپوشم، عرق آینهها بر پیشانی میچسبد و این نشاندهندهی کرامت و انسانیت است.
اگر سنگ وقارت در نظرها شد سبک بیدل
فلاخنکرده باشیگردش رنگ قناعت را
هوش مصنوعی: اگر در نگاه دیگران، سنگینی و وقار تو کمرنگ شده باشد، این نشان میدهد که تو باید با دلی راضی و قانع، به خودت برسید و در دنیای خودت بیاعتنا به نظر دیگران بمانی.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۶۵ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1393/02/28 15:04
علی کیادربندسری
بیت پنجم:
با توجه به مصرع دوم و معنای کلی بیت پنجم و همینطور ضبط نسخه های دیگه، در بیت پنجم کلمه ی امتحان غلطه و باید به جای اون کلمه ی آسمان گذاشته بشه.
1393/04/26 08:06
کے اشرف
وزن این بیت ھا مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن است۔ لطفاً درست کنید
1393/04/26 08:06
کے اشرف
وزن این بیت ھا فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فعلن نیست۔ وزن شون مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن است۔ لطفاً درست بکنے۔
1393/08/02 09:11
محمود خیبری
بیت هفتم مرع دوم
به پرواز درا
1399/05/05 11:08
سیـنا ---
سلام و درود بر همگی. از این بیت بیدل واقعا شگفت زده شدم. تامل کنید:
من و ما، هرچه باشد رغبتی ونفرتی دارد
جهان وعظ است لیکن گوش میباید نصیحت را
این غزل بیدل به نسبت ساده تر گفته و سریع تر منظورش را متوجه میشوم.