غزل شمارهٔ ۶۳۷
خم مکن در عرض حاجت تا توانی پشت دست
اینقدرها برنمیدارد گرانی پشت دست
شوکت ملک و ملک تا اوج اقبال فلک
جمله پامال است هرگه میفشانی پشت دست
تا کی از ترک کلاه آرایش اندیشیدنت
معنیی دارد نه صورت آنچه خوانی پشت دست
عمرها شد انتظار ضعف پیری میکشم
تا زنم ازپیکر خم برجوانی پشت دست
دعوی قدرت جهانی را زپا افکنده است
پهلوانی، بر زمینگر میرسانی پشت دست
از بیاض چشم قربانی چه استغنا دمید
کاین ورق افشاند برلفظ ومعانی پشت دست
سعی آزادی حریف دامگاه وهم نیست
تاکجاگیرد عیار پرفشانی پشت دست
عهدهٔ کار ندامت بار دوشم کردهاند
عمرها شد میگزم از ناتوانی پشت دست
قطع آثار ندامت نیست ممکن زین بساط
حرص دندان دارد و دنیای فانی پشت دست
غیر استغنا علاج زحمت اسباب نیست
پشت پاییگر نباشد، تا توانی پشت دست
ازکفم بیدل نمیدانم چهگل دامنکشید
کز ندامتکردم آخر ارغوانی پشت دست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خم مکن در عرض حاجت تا توانی پشت دست
اینقدرها برنمیدارد گرانی پشت دست
هوش مصنوعی: درخواست خود را با احترام و خضوع بیان کن، زیرا ممکن است توانایی تحمل فشار و بار سنگین را نداشته باشی.
شوکت ملک و ملک تا اوج اقبال فلک
جمله پامال است هرگه میفشانی پشت دست
هوش مصنوعی: عظمت و شکوه پادشاهی و سرزمین تا بالاترین نقطه خوشبختی آسمان، همگی زیر پا رانده میشوند هر زمان که دستت را به سوی آسمان دراز کنی و بخواهی.
تا کی از ترک کلاه آرایش اندیشیدنت
معنیی دارد نه صورت آنچه خوانی پشت دست
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به اهمیت ظاهر و باطن اشاره دارد. میگوید تا کی میخواهی فقط به ظاهر و آرایش فکر کنی، در حالی که آنچه پشت دست تو هست واقعیتی عمیقتر و مهمتر است. به عبارت دیگر، به جای تمرکز بر مسائل سطحی و ظاهری، باید به معنا و عمق موضوعات توجه کنی.
عمرها شد انتظار ضعف پیری میکشم
تا زنم ازپیکر خم برجوانی پشت دست
هوش مصنوعی: سالهاست که در انتظار لحظهای هستم، در حالیکه از تباهی پیری رنج میکشم، میخواهم از پشت دستم به جوانی دوباره دست یابم.
دعوی قدرت جهانی را زپا افکنده است
پهلوانی، بر زمینگر میرسانی پشت دست
هوش مصنوعی: یک قهرمان بزرگ، ادعای سلطه و قدرت جهانی را به زمین زده و نشان میدهد که اگر بخواهد، میتواند با یک ضربه به پشت دست، همه را به چالش بکشد.
از بیاض چشم قربانی چه استغنا دمید
کاین ورق افشاند برلفظ ومعانی پشت دست
هوش مصنوعی: چشم قربانی از سفیدی خود چه بینیازی میتواند داشته باشد، که این ورق (در اینجا منظور نوشتهها یا معانی) را بر پشت دست میافشاند.
سعی آزادی حریف دامگاه وهم نیست
تاکجاگیرد عیار پرفشانی پشت دست
هوش مصنوعی: تلاش برای رسیدن به آزادی، در دامهای فکری و توهمات نمیگنجد. به کجا میتوان رفت وقتی که ظاهر فریبنده و قوی پشت پردهای وجود دارد؟
عهدهٔ کار ندامت بار دوشم کردهاند
عمرها شد میگزم از ناتوانی پشت دست
هوش مصنوعی: در طول عمرم با بار گران ندامت، به دوش من گذاشته شده است و اکنون از ناتوانی و ناتوانی خود، همیشه به پشت دست میزنم و احساس حسرت میکنم.
قطع آثار ندامت نیست ممکن زین بساط
حرص دندان دارد و دنیای فانی پشت دست
هوش مصنوعی: امکان ندارد که آثار پشیمانی را از بین برد؛ زیرا در این دنیا، حرص و ولع بشر به قدری است که به چیزهای گذرا و فانی چنگ میزند.
غیر استغنا علاج زحمت اسباب نیست
پشت پاییگر نباشد، تا توانی پشت دست
هوش مصنوعی: بدان که تنها بینیازی و استقلال میتواند درد و زحمتها را درمان کند. اگر اراده و اقدام نداشته باشی، هیچ چیز نمیتواند به تو کمک کند. پس تا جایی که میتوانی، تلاش کن و از امکانات و قابلیتهای خود استفاده نمای.
ازکفم بیدل نمیدانم چهگل دامنکشید
کز ندامتکردم آخر ارغوانی پشت دست
هوش مصنوعی: چندان در زندگی دچار اندوه و پشیمانی شدم که نمیدانم چه معجزهای یا زیبایی در دلم سر زده است، چرا که حالا از گذشتهام پشیمانم و آنچه در دلم بوده، به اشتباه و غفلت به فراموشی سپردم.

بیدل دهلوی