غزل شمارهٔ ۶۳۶
بیمحابا بر من مجنون میفشان پشت دست
چون سفر غافل مزن در تیغ عریان پشت دست
بار هر دوشی بقدر دستگاه قدرت است
برنمیدارد به غیر از زخم دندان پشت دست
چشم دنیادار، هرجا میگشاید دام حرص
مینهد بر خاک کشکول گدایان پشت دست
خاکگردم کز غبار سرنوشت آیم برون
چون نگین نتوان زدن بر نام آسان پشت دست
دخل درکار جهانکم کنکه مانند هلال
میشود از ناخنت آخر نمایان پشت دست
معنی اقبال و ادبار جهان فهمیدنیست
باوجودگنج در دست است عریان پشت دست
چشم واکردن درین محفل شگونی خوش نداشت
خورد سر تاپای شمع آخر ز مژگان پشت دست
از مکافات عمل غافل نباید زیستن
میرسد از پشت دست آخر به دندان پشت دست
طینت تسلیم خوبان نیست باب انقلاب
هست دربست وگشاد پنجه یکسان پشت دست
دیدهٔ حقبین به وهم غیر میپوشی چرا
برچه عالم میزنی ای خانه ویران پشت دست
بیجمالت هرکجا بستیم احرام چمن
بازگشتیم از ندامتگل به دامان پشت دست
در غبار حاجت استغنایما محجوب ماند
کفگشودن از نظرهاکرد پنهان پشت دست
بیدل از خود رنگ و بوی اعتبار افشاندهایم
همچوگل ماییم و دامن تاگریبان پشت دست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بیمحابا بر من مجنون میفشان پشت دست
چون سفر غافل مزن در تیغ عریان پشت دست
هوش مصنوعی: بیپروا و بدون تفکر به من عشق نمانید، زیرا اگر ناگهانی در مکانی قرار گرفتم، نباید با عمل نادرست و بیاحتیاط پیگردم کنید.
بار هر دوشی بقدر دستگاه قدرت است
برنمیدارد به غیر از زخم دندان پشت دست
هوش مصنوعی: هر کسی به اندازه نیرویی که دارد، میتواند بار مشکلات و سختیها را تحمل کند و جز زخمهایی که از دیگران میبیند، چیزی نمیبیند.
چشم دنیادار، هرجا میگشاید دام حرص
مینهد بر خاک کشکول گدایان پشت دست
هوش مصنوعی: چشم کسی که به دنیای مادی علاقهمند است، هر جا که نگاه کند، دام شهوت و طمع را بر روی زمین میگستراند و این دام، بر روی خاک گدازنان و نیازمندان قرار میگیرد.
خاکگردم کز غبار سرنوشت آیم برون
چون نگین نتوان زدن بر نام آسان پشت دست
هوش مصنوعی: من مانند گردی هستم که از غبار سرنوشت بیرون میآیم، و چون نگینی که نمیتوان به آسانی بر پشت دست نوشت، ارزش و شایستگیام کمتر از آن است که به سادگی فراموش شوم.
دخل درکار جهانکم کنکه مانند هلال
میشود از ناخنت آخر نمایان پشت دست
هوش مصنوعی: هزینههای خود را کاهش بده، چون مانند هلال که از روی دست او نمایان میشود، در کارهای جهان به تدریج نتیجههای پنهان و واقعی خود را نشان میدهی.
معنی اقبال و ادبار جهان فهمیدنیست
باوجودگنج در دست است عریان پشت دست
هوش مصنوعی: انسان میتواند درک کند که زندگی پر از فراز و نشیب است. با وجود ثروتی که در اختیار دارد، گاهی احساس بیپناهی و تنهایی میکند.
چشم واکردن درین محفل شگونی خوش نداشت
خورد سر تاپای شمع آخر ز مژگان پشت دست
هوش مصنوعی: وقتی چشمم را در این جمع باز کردم، لحظهای دلپذیر نبود. تمام توجه و نگاهها به سمت من بود، مانند شعلهای که با همه وجودش درخشان است، ولی در نهایت سرنوشتش خاموشی است.
از مکافات عمل غافل نباید زیستن
میرسد از پشت دست آخر به دندان پشت دست
هوش مصنوعی: انسان نباید از عواقب کارهای خود غافل باشد؛ در نهایت، هر عملی که انجام میدهد، به خود او بازمیگردد و نتیجهاش را خواهد دید.
طینت تسلیم خوبان نیست باب انقلاب
هست دربست وگشاد پنجه یکسان پشت دست
هوش مصنوعی: سرشت افرادی که تسلیم خوبیها هستند، متفاوت است و درهای تغییر و تحول بهطور کامل باز است. دستها، چه در کار خوب و چه در کار بد، هیچ تمایزی ندارند و به یک اندازه عمل میکنند.
دیدهٔ حقبین به وهم غیر میپوشی چرا
برچه عالم میزنی ای خانه ویران پشت دست
هوش مصنوعی: چرا با چشم روشن و بینای خود، به خیال و توهم دیگران توجه میکنی؟ ای خانهٔ خراب، چرا بر دستانت میزنی و در این عالم بیمعنا سرگردانی؟
بیجمالت هرکجا بستیم احرام چمن
بازگشتیم از ندامتگل به دامان پشت دست
هوش مصنوعی: بیوجود تو، هرجا که عزم برگزاری مراسم کردهایم، به خاطر پشیمانی، مانند گل در چمن، دوباره به دامن پشت دست برگشتهایم.
در غبار حاجت استغنایما محجوب ماند
کفگشودن از نظرهاکرد پنهان پشت دست
هوش مصنوعی: در میان مشکلات و نیازهای زندگی، بینیازی ما پنهان مانده است. ما آرزو داریم که به خواستههایمان برسیم، اما به خاطر برخی مسائل نتوانستهایم خود را به دیگران نشان دهیم و احساسات و نیازهایمان را در پس پردهای از احتیاط مخفی کردهایم.
بیدل از خود رنگ و بوی اعتبار افشاندهایم
همچوگل ماییم و دامن تاگریبان پشت دست
هوش مصنوعی: ما همچون گلی هستیم که زیبایی و اعتبار خود را به دیگران میافشاند. در حالی که به ظاهر خود میبالیم، در دل شعور و هوشیاری ما نیز نهفته است، و این دوگانه بودن در ما به وضوح قابل مشاهده است.
حاشیه ها
1401/09/13 00:12
سید جعفر صامت
با سلام و درود
این غزل در بحر رمل مثمن محذوف است (فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن)مانند غزل بعدی اما اینجا
اشتباها بحر هزج ثبت شده است.

بیدل دهلوی