گنجور

غزل شمارهٔ ۶۲۳

در سایه‌ای‌ابرو نگهت مست و خرابست
چون تیغ ز سر درگذرد عالم آبست
عاشق به چه امید زند فال تماشا
در عالم نیرنگ توتا جلوه نقابست
یک غنچهٔ بیدار ندارد چمن دهر
شاخ‌گل این باغ سراسر رگ خوابست
ما غرقهٔ توفان خیالیم وگرنه
این بحر تنک‌مایه‌تر از موج سرابست
یک دیدهٔ تر بیش نداریم چو شبنم
در قافلهٔ ما همه مینای‌گلابست
پروانهٔ‌کامل ادب پای چراغیم
درکشور ما بال و پر ریخته بابست
فرصت‌طلبی لازم انجم وفا نیست
تا بسمل ماگرم تپش‌گشت‌کبابست
بی‌مغز بود دانهٔ کشت امل دهر
در رشته‌موج ارگهری هست حبابست
عبرتگه امکان نبود جای اقامت
در دیده نگه را همه دم پا به رکابست
در عشق به معموری دل غره مباشید
هرجا قدم سیل رسیده‌ست خرابست
بیداری بختم زگل آبله پایی‌ست
تا غنچه بود دیدهٔ امید به خوابست
چون جوهرآیینه زحیرت همه خشکیم
هرچند رگ و ریشهٔ ما در دل آبست
جز سوز وگداز از پر پروانه نخواندیم
این صفحهٔ آتش زده جزو چه‌کتابست
بیدل ز سخنهای،‌ تو مست است شنیدن
تحریک زبان قلمت موج شرابست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در سایه‌ای‌ابرو نگهت مست و خرابست
چون تیغ ز سر درگذرد عالم آبست
هوش مصنوعی: در زیر سایه‌ی ابرویت، نگاهت مرا به شدت بی‌خود و سرگشته می‌کند، چون تیغی که از سر می‌گذرد، جهان در حال غرق شدن است.
عاشق به چه امید زند فال تماشا
در عالم نیرنگ توتا جلوه نقابست
هوش مصنوعی: عاشق با چه دلیلی به تماشای بازی‌های فریبنده تو می‌پردازد، در حالی که تمام زیبایی‌ها پشت نقابی پنهان شده‌اند.
یک غنچهٔ بیدار ندارد چمن دهر
شاخ‌گل این باغ سراسر رگ خوابست
هوش مصنوعی: در دنیای زمان، چمن هیچ غنچهٔ بیداری ندارد و این باغ تماماً پر از خواب و خاموشی است. شاخ‌گل‌ها در این فضا به مانند رگ‌هایی هستند که زندگی را در خود حس نمی‌کنند.
ما غرقهٔ توفان خیالیم وگرنه
این بحر تنک‌مایه‌تر از موج سرابست
هوش مصنوعی: ما در دنیای خیال و تصورات خود غرق شده‌ایم، و اگر نه، این دریا در واقع از آب کم‌عمق‌تر از موج‌های سراب است.
یک دیدهٔ تر بیش نداریم چو شبنم
در قافلهٔ ما همه مینای‌گلابست
هوش مصنوعی: ما فقط یک چشم گریان داریم، در حالی که بقیه در قافلهٔ ما همه شاداب و خوشبو هستند مانند میناهای گلابی.
پروانهٔ‌کامل ادب پای چراغیم
درکشور ما بال و پر ریخته بابست
هوش مصنوعی: ما در سرزمین خود مانند پروانه‌ای ادب‌مند هستیم که در کنار چراغ می‌رقصیم، اما بال و پرهای ما آسیب دیده و ریخته است.
فرصت‌طلبی لازم انجم وفا نیست
تا بسمل ماگرم تپش‌گشت‌کبابست
هوش مصنوعی: فرصت‌طلبی به نفع دوستی و وفاداری نیست؛ چرا که ممکن است ما در طوفان زندگی، به دوستی و محبت نیاز داشته باشیم و این فرصت‌طلبی نتواند کمکی به ما کند.
بی‌مغز بود دانهٔ کشت امل دهر
در رشته‌موج ارگهری هست حبابست
هوش مصنوعی: بی‌فایده و بی‌معنا بود دانه‌ای که در زراعت امید زمانه کاشته شده، چون اگر هم موفقیتی به‌دست آید، مانند حبابی زودگذر و ناپایدار خواهد بود.
عبرتگه امکان نبود جای اقامت
در دیده نگه را همه دم پا به رکابست
هوش مصنوعی: دیده‌ی انسان نمی‌تواند در یک مکان ثابت بماند و همیشه آماده است که به سمت تغییرات و تجربیات جدید برود. به عبارتی دیگر، لحظات و فرصت‌ها به سرعت می‌گذرند و باید همواره آماده‌ی برخورد با آن‌ها باشیم.
در عشق به معموری دل غره مباشید
هرجا قدم سیل رسیده‌ست خرابست
هوش مصنوعی: در عشق به جذابیت‌های ظاهری فریب نخورید، زیرا هر جا که طمع و زیاده‌خواهی آمده، ویرانی و نابودی دامن‌گیر شده است.
بیداری بختم زگل آبله پایی‌ست
تا غنچه بود دیدهٔ امید به خوابست
هوش مصنوعی: بیداری و خوشبختی من به خاطر مشکل و سختی‌هایی است که پشت سر گذاشتم. تا زمانی که در انتظار روزهای خوب بودم، مانند غنچه‌ای خوابیده و بی‌عمل ماندم.
چون جوهرآیینه زحیرت همه خشکیم
هرچند رگ و ریشهٔ ما در دل آبست
هوش مصنوعی: مثل جوهر آیینه، ما به خاطر حیرت و شگفتی، همه خشک و بی‌روح هستیم، هرچند که رگ و ریشه‌های ما در دل آب قرار دارد.
جز سوز وگداز از پر پروانه نخواندیم
این صفحهٔ آتش زده جزو چه‌کتابست
هوش مصنوعی: ما از پر پروانه تنها سوز و گداز را شنیده‌ایم، این صفحهٔ آتش‌زده به کدام کتاب تعلق دارد؟
بیدل ز سخنهای،‌ تو مست است شنیدن
تحریک زبان قلمت موج شرابست
هوش مصنوعی: سخنان تو به قدری دلنشین و جذاب است که شنونده را به مستی و شور و شوق می‌آورد، مانند اینکه کلمات تو سرشار از طراوت و انرژی‌اند و شبیه به موجی از شراب هستند که زبان و قلم را به حرکت درمی‌آورند.

حاشیه ها

1389/11/09 08:02
حمید سلطان

تقطیع و نامگذاری این غزل (در سایه ابر و نگهت مست و خرا ب است ) غلط است با این توضیح : اولا وزن آن مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن است نه فاعلن مفاعیلن فاعلن مفاعیلن و ثانیا نام بحر عروضی آن هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف است نه مقتضب مثمن مطوی مقطوع . اگر صلاح دانستید اصلاح بفرمایید .

1394/07/24 23:09
نازلی

بیت هفتم:
فرصت‌طلبی لازم انجام وفا نیست

1400/01/04 09:04
مجتبی

وزن شعر مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن میباشد. لطفاً تصحیح بفرمایید .