غزل شمارهٔ ۶۲۱
صفای آب به یاد غبار راه کسی است
حباب دیدهٔ قربانی نگاه کسی است
کنون سفیدی چشم گهر یقینم شد
کز انتظارکف بحر دستگاه کسی است
بهار ناز ز جیب نیاز میبالد
شکست موج همان سایهٔ کلاه کسی است
زهی محیط ترحم که موج گفتارش
گهی نوید عطا، گاه عذرخواه کسی است
به این نشاط که جوشید موج و آب به هم
ز فیض مقدم خان طرب پناه کسی است
به روی آب نوشتهست کلک رأفت او
درین قلمرو اگر نامه ی سیاه کسی است
به نور طلعت او چشم بیدلان روشن
که را توهّم مهر کسی و ماه کسی است
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
صفای آب به یاد غبار راه کسی است
حباب دیدهٔ قربانی نگاه کسی است
هوش مصنوعی: آب زلال به یاد گرد و غبار مسیر کسی است، و حبابی که در چشم قربانی وجود دارد، نشاندهنده نگاه همان شخص است.
کنون سفیدی چشم گهر یقینم شد
کز انتظارکف بحر دستگاه کسی است
هوش مصنوعی: اکنون سفیدی چشم من به یقین رسیده است که در انتظار دستی از دریای وجود کسی هستم.
بهار ناز ز جیب نیاز میبالد
شکست موج همان سایهٔ کلاه کسی است
هوش مصنوعی: بهار با زیبایی و لطافت خود از دل نیازها و خواستهها سر بر میآورد. آن شکستگی که در موج دیده میشود، در واقع نشانهای از سایه کلاهی است که بر سر شخصی قرار دارد.
زهی محیط ترحم که موج گفتارش
گهی نوید عطا، گاه عذرخواه کسی است
هوش مصنوعی: محیط ترحم، با کلامش گاهی مژدهای از نعمت میدهد و گاهی از کسی عذرخواهی میکند.
به این نشاط که جوشید موج و آب به هم
ز فیض مقدم خان طرب پناه کسی است
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی از شادی و سرور اشاره دارد که مانند موجی در آب جاری است و نشاندهندهی تأثیر خوشایند وجود یک شخص ویژه، به عنوان منبع این شادی، میباشد. وجود این شخص همچون پناهگاه و منبعی است که نشاط و شادابی را به زندگی دیگران میآورد.
به روی آب نوشتهست کلک رأفت او
درین قلمرو اگر نامه ی سیاه کسی است
هوش مصنوعی: در این دنیا، اگر کسی نامهای داشته باشد که به دلایل ناگواری سیاه نوشته شده باشد، مهربانی او بر روی آب به صورت زیبا و دلنشین در حال ثبت است.
به نور طلعت او چشم بیدلان روشن
که را توهّم مهر کسی و ماه کسی است
هوش مصنوعی: چشمهای بیداران به واسطه نور چهره او روشن شده است؛ چرا که او را باید همانند ماه و محبوبی دیگر تصور کرد.

بیدل دهلوی