گنجور

غزل شمارهٔ ۶۱۷

باز درس خاشاکم سطر شعله‌خوانی‌هاست
صفحه می‌زنم آتش عذر پرفشانی‌هاست
کیست ضبط خودداری تا کشد عنان من
خون بسمل شوقم ساز من روانی‌هاست
بی‌زبانی عاشق ترجمان نمی‌خواهد
تا شکست رنگی هست عرض ناتوانی‌هاست
روز کلفت حسرت شام داغ نومیدی
صبحم آن و شامم این طرفه زندگانی‌هاست
برگ عشرت هستی غیر رقص بسمل چیست
رنگ و بوی این گلشن جمله پرفشانی‌هاست
جسم و کوه در دامان عمر و یک قلم جولان
با چنین گران‌خیزی خوش سبک عیانی‌هاست
به که از فنای خود صندلی به دست آریم
ورنه دور هستی را نشئه سرگرانی‌هاست
هر طرف گذر کردیم هم به خود سفر کردیم
ای محیط حیرانی این چه بیکرانی‌هاست
گوش کر مهیا کن نغمه جز خموشی نیست
بی‌نگه تماشا کن جلوه بی‌نشانی‌هاست
آه بی پر و بالیم اشک عجز تمثالیم
سر به خاک می‌مالیم سعی ناتوانی‌هاست
ساز با شکست دل یار ازین نوا غافل
به که پیش خود نالیم ناله بی‌زبانی‌هاست
مایه خرد «بیدل» منشاء فضولی نیست
خودفروشی عالم از جنون دکانی‌هاست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

باز درس خاشاکم سطر شعله‌خوانی‌هاست
صفحه می‌زنم آتش عذر پرفشانی‌هاست
هوش مصنوعی: من دوباره به یاد درس خاشاک‌ها می‌افتم، در حالی که شعله‌ور شدن کلماتم را ورق می‌زنم. هر بار که می‌نویسم، آتش بهانه‌ها و بی‌مناسبتی‌ها را تماشا می‌کنم.
کیست ضبط خودداری تا کشد عنان من
خون بسمل شوقم ساز من روانی‌هاست
هوش مصنوعی: چه کسی می‌تواند از خود بازداری کند تا مانع بی‌تابی من شود؟ شوق من مانند خون یک مرغ قربانی است که باید آزاد شود و به شوق‌های منجمدم جان ببخشد.
بی‌زبانی عاشق ترجمان نمی‌خواهد
تا شکست رنگی هست عرض ناتوانی‌هاست
هوش مصنوعی: عاشق نیازی به زبانی برای بیان عشقش ندارد، زیرا وقتی احساسات در وجودش شکست می‌خورند، این احساسات به وضوح ناتوانی‌های او را نشان می‌دهند.
روز کلفت حسرت شام داغ نومیدی
صبحم آن و شامم این طرفه زندگانی‌هاست
هوش مصنوعی: من در روز به امیدی داغ و در شب با حسرتی عمیق دست و پنجه نرم می‌کنم. زندگی پر از تضاد و تقابل‌هاست که در هر لحظه‌اش احساسات متفاوتی را تجربه می‌کنم.
برگ عشرت هستی غیر رقص بسمل چیست
رنگ و بوی این گلشن جمله پرفشانی‌هاست
هوش مصنوعی: برگ خوشی و لذت زندگی غیر از درد و رنج چیست؟ رنگ و بوی این باغ همه نشانه‌های سرزندگی و شادابی است.
جسم و کوه در دامان عمر و یک قلم جولان
با چنین گران‌خیزی خوش سبک عیانی‌هاست
هوش مصنوعی: زندگی و زمان همانند کوه‌های بزرگ هستند که در آغوش خود ما را در بر گرفته‌اند، و در میان این سنگینی‌ها، هنر و خلاقیت شبیه به نوشتن با قلمی سبک و آزاد است که ما را به نمایش می‌گذارد.
به که از فنای خود صندلی به دست آریم
ورنه دور هستی را نشئه سرگرانی‌هاست
هوش مصنوعی: بهتر است که از خودمان بگذریم و به یک مقام ارزشمند دست یابیم، چرا که زندگی به طور کلی پر از لذت‌ها و سرگرمی‌هاست که ما را مشغول می‌کند.
هر طرف گذر کردیم هم به خود سفر کردیم
ای محیط حیرانی این چه بیکرانی‌هاست
هوش مصنوعی: هر جا که رفتیم، در واقع به جستجوی خودمان پرداختیم. ای دنیای شگفت‌انگیز، این چه وسعتی دارد و چه رازهایی در خود نهفته است!
گوش کر مهیا کن نغمه جز خموشی نیست
بی‌نگه تماشا کن جلوه بی‌نشانی‌هاست
هوش مصنوعی: گوش‌هایت را برای شنیدن چیزهای ناب آماده کن، چون در میان سکوت هیچ صدایی وجود ندارد. با دقت نگاه کن، زیرا زیبایی‌ها در آنچه که دیده نمی‌شود نهفته‌اند.
آه بی پر و بالیم اشک عجز تمثالیم
سر به خاک می‌مالیم سعی ناتوانی‌هاست
هوش مصنوعی: ما با وجود اینکه هیچ‌گونه توان و قدرتی نداریم، احساس ناتوانی و ضعف می‌کنیم. در این حالت، تنها می‌توانیم اشک بریزیم و سر را به خاک بمالیم، زیرا تلاش‌هایمان برای رسیدن به هدف‌هایمان ناموفق است.
ساز با شکست دل یار ازین نوا غافل
به که پیش خود نالیم ناله بی‌زبانی‌هاست
هوش مصنوعی: شکست دل یار را با این نوا فراموش کرده‌ایم، بهتر است از درد خود در پیش دیگران نالیم، زیرا این ناله‌ها بی‌صدا و بی‌زبان است.
مایه خرد «بیدل» منشاء فضولی نیست
خودفروشی عالم از جنون دکانی‌هاست
هوش مصنوعی: عقل و اندیشه «بیدل» از خود او سرچشمه می‌گیرد و تحت تاثیر دیگران نیست. کسانی که فقط به خاطر جنون و دیوانگی خود را به نمایش می‌گذارند، در واقع در پی سودجویی هستند.

حاشیه ها

1393/09/28 19:11
.M.FAHIM

ممنون صفحه گنجور هستیم که گنج بزرگ را در خدمت عزیزان قرار داده است
در این غزل مصراع پس و پیش شده است از یک بیت مصراع آن به بیت دیگر تایپ شده است که صحیح آن چنین است
باز درس خاشاکم سطر شعله‌خوانیهاست
صفحه می‌زنم آتش عذر پرفشانیهاست
کیست ضبط خودداری تاکشد عنان من
خون بسمل شوقم ساز من روانیهاست
به همین قسم تا آخیر

1396/07/19 15:10
عبدالرزاق اختری

وزن : فاعلن مفاعیلن دو بار ( مقتضب مثمن مطوی مقطوع )