غزل شمارهٔ ۶۱۵
ز نقش پای تو کابینه دار آینه است
بساط روی زمین را بهار آینه است
اگر ز جوهر آیینه نیست دام به دوش
چرا زروی تو حیرت شکار آینه است
به یاد جلوه نظر باختیم لیک چه سود
که اینگل از چمن انتظار آینه است
به دستگاه صفا کوش گر دلی داری
همین فروغ نظر اعتبار آینه است
توان ز سادهدلی گشت نسخهٔ تحقیق
که خوب و زشت جهان در کنار آینه است
به روی کار نیاید هنر ز صافدلان
که عرض جوهر خود زنگبار آینه است
کدورت از دم هستیکشد دل آگاه
نفس به چشم تأمل غبار آینه است
همه به شوخی تمثال چشم باختهایم
و گر نه حسن برون از کنار آینه است
مباش غرهٔ عشرت کنین تماشاگاه
تحیر آینهدار خمار آینه است
سخن ز جوش حیا بر لبم گره گردید
نفس زآ به بنذ حصارآینه است
ز نقشهای بد و نیک این جهان بیدل
دلیکه صاف شود در شمار آینه است
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز نقش پای تو کابینه دار آینه است
بساط روی زمین را بهار آینه است
هوش مصنوعی: اثر پای تو همانند دکوراسیون و تزئینات آینه است و زیبایی زمین مانند بهاری است که در آینه منعکس شده است.
اگر ز جوهر آیینه نیست دام به دوش
چرا زروی تو حیرت شکار آینه است
هوش مصنوعی: اگر در حقیقت تو از جنس و جوهر آینه نیستی، پس چرا بر دوش من این بار سنگین است که از زیبایی تو سرمست شدهام و شگفتیام به مانند حیرت آینه است؟
به یاد جلوه نظر باختیم لیک چه سود
که اینگل از چمن انتظار آینه است
هوش مصنوعی: ما به یاد زیبایی که داشتیم غمگین شدهایم، اما چه فایده که این گل، تنها از چمن آرزو و یادآوری است و در واقعیت وجود ندارد.
به دستگاه صفا کوش گر دلی داری
همین فروغ نظر اعتبار آینه است
هوش مصنوعی: اگر دلی پاک و صمیمی داری، تلاش کن تا به صفا و پاکی برسی، زیرا نور و روشنی نگاه تو همانند نوری است که از آینه بازتاب میشود و اعتبار و ارزش آن را نشان میدهد.
توان ز سادهدلی گشت نسخهٔ تحقیق
که خوب و زشت جهان در کنار آینه است
هوش مصنوعی: توانایی از سادگی و زودباوری به دست میآید که در آن انسان میتواند حقیقت را بررسی کند؛ چرا که زیبایی و زشتی دنیا در کنار هم در آینه نمایان است.
به روی کار نیاید هنر ز صافدلان
که عرض جوهر خود زنگبار آینه است
هوش مصنوعی: هنر واقعی از دل پاکان و باصفا به وجود میآید، زیرا ماهیت واقعی آن مانند زنگار در آینه است که به وضوح خود را نشان میدهد.
کدورت از دم هستیکشد دل آگاه
نفس به چشم تأمل غبار آینه است
هوش مصنوعی: تیرگی و ناراحتی ناشی از وجود، دل آگاه را تحت تاثیر قرار میدهد و نفس انسان به مانند نگاهی تأملی، غبار روی آینه را میبیند.
همه به شوخی تمثال چشم باختهایم
و گر نه حسن برون از کنار آینه است
هوش مصنوعی: همه ما به طور غیرجدی به زیبایی چشمان مینگریم و اگر اینطور نبود، زیبایی واقعی فراتر از آنچه در آینه میبینیم وجود دارد.
مباش غرهٔ عشرت کنین تماشاگاه
تحیر آینهدار خمار آینه است
هوش مصنوعی: دیگر فریب زیبایی و شادیهای لحظهای را نخورید؛ زیرا تماشای این زیباییها مانند آینهای است که فقط خیال و توهم را نشان میدهد و در واقع در پس آن، حالت خمار و غمگینی نهفته است.
سخن ز جوش حیا بر لبم گره گردید
نفس زآ به بنذ حصارآینه است
هوش مصنوعی: حیا باعث شده است که نتوانم به راحتی صحبت کنم و نفس کشیدنم تحت تأثیر این حیا قرار گرفته است؛ مانند آنکه درون حصاری از آینه گیر کرده باشم.
ز نقشهای بد و نیک این جهان بیدل
دلیکه صاف شود در شمار آینه است
هوش مصنوعی: در این دنیا، دلهایی که پاک و بیآلایش هستند، مانند آینهای میمانند که میتوانند خوبیها و بدیها را به وضوح ببینند.

بیدل دهلوی