گنجور

غزل شمارهٔ ۶۰۶

هرکجا دستت برون از آستین‌گردیده است
شاخ‌گل از غنچه‌ها دامان چین‌گردیده است
نیک‌و بد درساز غفلت رنگ تمییزی نداشت
چشم ما از بازگشتن کفر و دین گردیده است
رفتن از خود سایه را آیینهٔ خورشید کرد
رنگ ‌ما بی‌دست‌و پایان اینچنین‌گردیده است
روزگاری شد که سیل‌ گریه محو قطرگی‌ست
خرمن‌ما از چه آفت‌خوشه‌چین‌گردیده است
گرم جولان هر طرف رفته‌ست آن برق نگاه
دید‌ه ها چون حلقه‌های آتشین‌گردیده است
بر بزرگان از طواف خاکساران ننگ نیست
چرخ با آن سرکشی‌گرد زمین‌گردیده است
این املهایی که احرام امیدش بسته‌ای
تا به خود جنبی نگاه واپسین‌گردیده است
هرکجا از ناتونی عرض جولان داده‌ایم
سایهٔ ما خال رخسار زمین‌گردیده است
نارساییهای طاقت انتظار آورد بار
ای‌بسا جولان که از سستی‌کمین‌گردیده است
از قد خم ‌گشته بیدل بر زمین پیچیده‌ایم
خاکساری خاتم ما را نگین گردیده است

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هرکجا دستت برون از آستین‌گردیده است
شاخ‌گل از غنچه‌ها دامان چین‌گردیده است
هوش مصنوعی: هرجا که دستانت بیرون از آستین رفته، گل‌هایی شکوفا شده‌اند و چین و چروک دامن را زیبا کرده است.
نیک‌و بد درساز غفلت رنگ تمییزی نداشت
چشم ما از بازگشتن کفر و دین گردیده است
هوش مصنوعی: در غفلت و بی‌خبری، خوبی و بدی برای ما رنگ و علامتی ندارند. چشمان ما از بازگشت به حقیقت و ایمان، از کفر دور افتاده‌اند.
رفتن از خود سایه را آیینهٔ خورشید کرد
رنگ ‌ما بی‌دست‌و پایان اینچنین‌گردیده است
هوش مصنوعی: وقتی که انسان از خود و غرایز منفی‌اش رهایی می‌یابد، مانند سایه‌ای که از خود دور شده، به نور و روشنایی می‌رسد و رنگ و بوی معنوی پیدا می‌کند. بدون نیاز به دلیل و سرانجام، چنین تغییراتی در وجودش رخ می‌دهد.
روزگاری شد که سیل‌ گریه محو قطرگی‌ست
خرمن‌ما از چه آفت‌خوشه‌چین‌گردیده است
هوش مصنوعی: روزی است که به خاطر مشکلات و غم‌ها، اشک‌هایمان مانند سیلی جاری شده است و حالا نمی‌دانیم چرا نعمت‌ها و خوشی‌هایمان از بین رفته و دچار آسیب شده‌اند.
گرم جولان هر طرف رفته‌ست آن برق نگاه
دید‌ه ها چون حلقه‌های آتشین‌گردیده است
هوش مصنوعی: نگاه‌ها در حال درخشش و تحرک هستند و مانند حلقه‌های آتشین در اطراف می‌چرخند. این حرکات و جلوه‌ها نشان‌دهنده شدید بودن احساسات و جذابیت در فضاست.
بر بزرگان از طواف خاکساران ننگ نیست
چرخ با آن سرکشی‌گرد زمین‌گردیده است
هوش مصنوعی: برخی از بزرگان از این که دور خاکساران بچرخند، شرمنده نیستند. زیرا خود جهان، با تمام گرداندنش، به همین شکل حرکت می‌کند.
این املهایی که احرام امیدش بسته‌ای
تا به خود جنبی نگاه واپسین‌گردیده است
هوش مصنوعی: امیدهایی که به آن‌ها دل بسته‌ای، اکنون به حالت ناامیدی و نگاه به گذشته تبدیل شده‌اند.
هرکجا از ناتونی عرض جولان داده‌ایم
سایهٔ ما خال رخسار زمین‌گردیده است
هوش مصنوعی: هرجا که به قدرت و ناتوانی خود نمایان شده‌ایم، اثر ما همچون نشانی بر چهره زمین باقی مانده است.
نارساییهای طاقت انتظار آورد بار
ای‌بسا جولان که از سستی‌کمین‌گردیده است
هوش مصنوعی: انتظار و صبر طولانی، گاهی باعث می‌شود که ضعف‌ها و ناتوانی‌ها بیشتر خود را نشان دهند. به همین دلیل، ممکن است فرصتی برای رهایی از این مشکلات به وجود بیاید که به خاطر بی‌تحرکی و سستی در انتظار، از دست برود.
از قد خم ‌گشته بیدل بر زمین پیچیده‌ایم
خاکساری خاتم ما را نگین گردیده است
هوش مصنوعی: ما به دلیل عجز و بندگی‌مان، مانند بیدل و خمیده بر زمین افتاده‌ایم و این حالت به ما زیبایی و ارزش خاصی بخشیده است، مثل اینکه انگشتر ما با نگینی درخشان شده است.