غزل شمارهٔ ۵۸۸
بعد مرگم شامنومیدی سحرآورده است
خاکگردیدن غباری در نظر آورده است
در محبت آرزوی بستر و بالینکراست
چشم عاشق جای مژگان نیشترآورده است
طاقتیکو تا توانگشتن حریف بار درد
کوه هم تا ناله برداردکمر آورده است
کشتی چشممکه حیرت بادبان شوق اوست
تا به خود جنبد محیطی ازگهرآورده است
زین قلمرو چون سحرپیش از دمیدن رفتهایم
اینقدرها هم نفس از ما خبرآورده است
جوش دردیکوکه مژگان هم نمیپیداکند
کوشش ما قطره خونی تا جگرآورده است
صد چمن عشرت به فتراک تپیدن بستهایم
حلقهٔ دامکه ما را در نظر آورده است
ابتدا و انتها در سوختن گم کردهایم
هرچه دارد شمع از هستی به سر آورده است
ششجهت یکصید تسلیمدل بیآرزوست
ضبط آغوشم جهانی را برآورده است
شور اشکم بیدل از طرزکلامش آرمید
بهر این طفلان لبشگویی شکر آورده است
غزل شمارهٔ ۵۸۷: پیریام پیغامی از رمز سجود آورده استغزل شمارهٔ ۵۸۹: نالهٔ ما شیوهها امشب به بر آورده است
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بعد مرگم شامنومیدی سحرآورده است
خاکگردیدن غباری در نظر آورده است
هوش مصنوعی: پس از مرگ من، خاک به وجود آورده است حالتی از ناامیدی که شبیه به سحر و روشنی است و این خاک، غباری را در چشمها نمایان کرده است.
در محبت آرزوی بستر و بالینکراست
چشم عاشق جای مژگان نیشترآورده است
هوش مصنوعی: در عشق، آرزوی خواب و آرامش را دارد، و چشمان عاشق مانند گلولههای نیشتر به دل میزنند.
طاقتیکو تا توانگشتن حریف بار درد
کوه هم تا ناله برداردکمر آورده است
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که آیا کسی توان و قدرت تحمل فشار و درد را دارد؟ همانطور که کوهها هم میتوانند به خاطر سنگینی بارشان ناله کنند، انسانها هم در مواجهه با مشکلات و دردها به شدت نیاز به قدرت و ایستادگی دارند.
کشتی چشممکه حیرت بادبان شوق اوست
تا به خود جنبد محیطی ازگهرآورده است
هوش مصنوعی: چشمانم مانند کشتیای است که بادبان شوق او را به حرکت درمیآورد، و زمانی که به خود میآید، دنیایی از جواهرات را به همراه دارد.
زین قلمرو چون سحرپیش از دمیدن رفتهایم
اینقدرها هم نفس از ما خبرآورده است
هوش مصنوعی: ما از این مرحله مانند سپیدهدم پیش از روشن شدن آسمان رفتهایم و این نشان میدهد که نفس ما تا این اندازه نیز خبر از ما گرفته است.
جوش دردیکوکه مژگان هم نمیپیداکند
کوشش ما قطره خونی تا جگرآورده است
هوش مصنوعی: دردی که در دل داریم، آنقدر عمیق است که حتی مژگان هم نمیتوانند پنهانش کنند. ما تمام تلاشمان را میکنیم تا قطرهای خون از این درد به دست آوریم که نشانهای از رنج و دلتنگیمان باشد.
صد چمن عشرت به فتراک تپیدن بستهایم
حلقهٔ دامکه ما را در نظر آورده است
هوش مصنوعی: ما در دام عشق گرفتار آمدهایم و برای خوشی و لذت، دل به باغهای سرسبز دادهایم.
ابتدا و انتها در سوختن گم کردهایم
هرچه دارد شمع از هستی به سر آورده است
هوش مصنوعی: ما در دودی که شمع به خاطر سوختنش برمیافروزد، نه تنها نشانههایی از آغاز و پایان را از دست دادهایم، بلکه هر آنچه که شمع در زندگیاش به نمایش گذاشته، به یک سوخته تبدیل شده است.
ششجهت یکصید تسلیمدل بیآرزوست
ضبط آغوشم جهانی را برآورده است
هوش مصنوعی: دل بیآرزو و تسلیم شده، به تمامی جنبهها و ابعاد زندگیاش دست یافته است و در آغوشش جهانی بزرگ را گرد آورده است.
شور اشکم بیدل از طرزکلامش آرمید
بهر این طفلان لبشگویی شکر آورده است
هوش مصنوعی: اشکهای غمگین من به خاطر نحوه صحبت کردن او آرام گرفته است، چون انگار لبهای او شیرینی مثل شکر دارند که برای این کودکان به ارمغان آورده است.
حاشیه ها
1396/07/19 13:10
عبدالرزاق اختری
وزنن : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن ( رمل مثمن محذوف )
1399/03/21 19:05
تیمور ناصری
ششجهت یکصید تسلیمدل بیآرزوست
ضبط آغوشم جهانی را «به» برآورده است