غزل شمارهٔ ۵۸۲
زندگانی از نفس آفت بنا افتاده است
طرف سیلی در پی تعمیر ما افتاده است
تنگ کرد آفاق را پیچیدن دود نفس
گرنه دل میسوزد آتش درکجا افتاده است
آرزو از سینه بیرون کن ز کلفتها برآ
عالمی زین دانه در دام بلا افتاده است
تا نفس باقیست جسم خسته را آرام نیست
مشت خاک ما به دامان هوا افتاده است
در علاجم ای طبیب مهربان زحمت مکش
درد دل عمریست از چشم دوا افتاده است
تا قیامت دشتپیمایی کند چون گردباد
هرکخا یک حلقه از زنجیر ما افتاده است
غیر نومیدی سر و برگ شهید عشق چیست
از سر افتاده اینجا خونبها افتاده است
دیده تا دل فرش راه خاکساری کردهایم
از نفس تا موج مژگان بوربا افتاده است
شوخی انداز شبنم ننگ گلزار حیاست
خنده ی حسن از عرق دنداننما افتاده است
معنی دولت سراپا صورت افتادگیست
از تواضع سایه ی بال هما افتاده است
اضطراب موج آخر محو گوهر میشود
در کمین ما دل بی مدعا افتاده است
عالمی شد بیدل ار سرگشتگی پامالیأس
تخم ما هم در خم این آسیا افتاده است
غزل شمارهٔ ۵۸۱: دل به یاد جلوهای طاقت به غارت داده استغزل شمارهٔ ۵۸۳: در گلستانیکهگرد عجز ما افتاده است
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زندگانی از نفس آفت بنا افتاده است
طرف سیلی در پی تعمیر ما افتاده است
هوش مصنوعی: زندگی به خاطر نفس و خواستههای ما دچار مشکلات و چالشها شده است و حالا همچنان در تلاش برای بهبود وضعیت خود هستیم.
تنگ کرد آفاق را پیچیدن دود نفس
گرنه دل میسوزد آتش درکجا افتاده است
هوش مصنوعی: دود نفس انسان فضا را تنگ میکند و اگر این دود نبود، دل من از آتش ناراحتیام میسوزد. حالا این آتش، در کجا قرار دارد؟
آرزو از سینه بیرون کن ز کلفتها برآ
عالمی زین دانه در دام بلا افتاده است
هوش مصنوعی: آرزوهایت را کنار بگذار و از بندهای محدودکننده رها شو، زیرا زمینهای برای درد و مصیبت در دنیا وجود دارد که بسیاری از مردم در آن گرفتار شدهاند.
تا نفس باقیست جسم خسته را آرام نیست
مشت خاک ما به دامان هوا افتاده است
هوش مصنوعی: تا زمانی که نفس میکشم، این بدن خستهام آرام نخواهد گرفت. خاک ما به آغوش هوا افتاده است.
در علاجم ای طبیب مهربان زحمت مکش
درد دل عمریست از چشم دوا افتاده است
هوش مصنوعی: ای پزشک مهربان، در درمان من زحمت نکش، زیرا درد دل سالهاست که از چشم دارو افتاده و دیگر درمان نمیشود.
تا قیامت دشتپیمایی کند چون گردباد
هرکخا یک حلقه از زنجیر ما افتاده است
هوش مصنوعی: هرگز از حرکت و جدال دست نخواهد کشید، همچون طوفانی که در دشت میوزد. هر بار یک حلقه از زنجیر ما گسسته و افتاده است.
غیر نومیدی سر و برگ شهید عشق چیست
از سر افتاده اینجا خونبها افتاده است
هوش مصنوعی: این بیت به بیان احساسات عمیق و ناامیدی فردی میپردازد که به عشقش پرداخته است. او به وضوح از این موضوع رنج میبرد و به نظرم میرسد که برای او عشق نه تنها یک حس زیبا، بلکه چیزی با بهایی سنگین و دردناک است. در این جا نشان میدهد که عشق میتواند عواقب و هزینههایی داشته باشد که حتی ممکن است به عنوان قربانی دادن خود را نشان دهد.
دیده تا دل فرش راه خاکساری کردهایم
از نفس تا موج مژگان بوربا افتاده است
هوش مصنوعی: چشمهایمان به خاطر محبت و احترام، مانند فرشی برای دلمان آماده شدهاند و از زمانیکه احساساتمان به این سمت کشیده شده، تا مرز خضوع و تواضع پیش رفتهایم.
شوخی انداز شبنم ننگ گلزار حیاست
خنده ی حسن از عرق دنداننما افتاده است
هوش مصنوعی: شوخی بر قرار در حالی است که شبنم، نماد زیبایی و خنکی، بر روی گلها نشسته و حالتی شرمآور به خود گرفته است. خندهی زیبا و دلنشین یک جوان، به خاطر رطوبت و درخشندگی دندانهایش کمتر دیده میشود.
معنی دولت سراپا صورت افتادگیست
از تواضع سایه ی بال هما افتاده است
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده که زیبایی و خوشبختی به طور کامل در حالت افتادگی و تواضع قرار دارد و این حالت به نوعی نشانه نزدیکی به دیگران و خضوع است. همچنین به نوعی از تاثیر و نفوذ، شبیه سایه بال پرندهای بزرگ، اشاره شده که بر روی این حالت تواضع افتاده است. این تصویر نشاندهنده اهمیت تواضع به عنوان کلید موفقیت و زیبایی در زندگی است.
اضطراب موج آخر محو گوهر میشود
در کمین ما دل بی مدعا افتاده است
هوش مصنوعی: در نهایت، نگرانی و اضطراب به آرامی ناپدید میشود و در پسزمینه، دل بیطلب و خواسته ما به حالت انتظار فرو رفته است.
عالمی شد بیدل ار سرگشتگی پامالیأس
تخم ما هم در خم این آسیا افتاده است
هوش مصنوعی: فردی که به شدت در اندیشه و تفکر است، به گونهای دچار سردرگمی شده که نگران است. او احساس میکند که ناامیدی یا دشواریها بر او غلبه کرده و همچنین، به نوعی به چالشهای زندگیاش در یک دایره بسته مشغول است. این وضعیت او موجب میشود که از جایی که در آن هست، رنج میبرد.
حاشیه ها
1403/05/25 10:07
محمد هارون صادقی
با عرض سلام و تقدیم احترامات خدمت دست اندرکاران سایت وزین گنجور!
نخست از زحمت کشی های تان قدردانی نموده خواهشمندم به ویرایش این غزل زیبا پرداخته بر ممنونیت بیفزاید.
بیت شماره 6 مصرع دوم (هر کخا) تبدیل به (هر کجا) در بیت شماره 8 مصرع دوم (بوربا) تبدیل به (بوریا) گردد.