گنجور

غزل شمارهٔ ۵۸۰

در بهار گریه عیش بیدلان آماده است
اشک تاگل می‌کند هم شیشه و هم باده است
طینت عاشق همین وحشت غبار ناله نیست
چون شرارکاغذ اینجا داغ هم آزاده است
هیچکس واقف نشد از ختم‌کار رفتگان
در پی این‌کاروان هم آتشی افتاده است
پردهٔ ناموس هستی اعتباری بیش نیست
بزم ما را شیشه‌ای‌گر هست رنگ‌باده است
منزل خاصی نمی‌خواهد عبادتگاه شوق
هرکف خاکی‌که آنجا سر نهی سجاده است
زاهد ز رشک شرار شوق ما تردامنان
همچو خارخشک بهر سوختن آماده است
عقل‌کو تا جمع سازد خاطر از اجزای ما
عشق مشت خاک ما را سر به صحرا داده است
خار راه اهل بینش جلوهٔ اسباب نیست
ازکمند الفت مژگان نگه آزاده است
زنهار! ایمن مباش ز شک دردآلود من
گرهمه یک‌شبنم است‌این طفل توفان‌زاده است
تا فنا در هیچ جا آر‌ام نتوان یافتن
هرچه‌جزمنزل درین‌وادی‌ست یکسرجاده‌است
گوهر ماکاش از ننگ فسردن خون شود
می‌رود دریا ز خویش و موج ما استاده است
دل به نادانی مده بیدل‌که در ملک یقین
تختهٔ مشق خیال است آینه تاساده است

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در بهار گریه عیش بیدلان آماده است
اشک تاگل می‌کند هم شیشه و هم باده است
هوش مصنوعی: در بهار، شادی و خوشی برای کسانی که دلشان شاد است فراهم است. اشک، مانند گلی که به گل‌های دیگر می‌پیوندد، هم شیشه را شکسته و هم شراب را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
طینت عاشق همین وحشت غبار ناله نیست
چون شرارکاغذ اینجا داغ هم آزاده است
هوش مصنوعی: عاشق واقعی تنها به خاطر وحشت و درد ناشی از ناله‌هایش نیست؛ بلکه مانند شعله‌ای که بر روی کاغذ می‌رقصد، اینجا نیز احساسات آزادی و شور و شوق دارد.
هیچکس واقف نشد از ختم‌کار رفتگان
در پی این‌کاروان هم آتشی افتاده است
هوش مصنوعی: هیچ‌کس از سرنوشت کسانی که به پایان زندگی خود رسیده‌اند، آگاه نیست. در پی این کاروان، هم آتش‌سوزی اتفاق افتاده است.
پردهٔ ناموس هستی اعتباری بیش نیست
بزم ما را شیشه‌ای‌گر هست رنگ‌باده است
هوش مصنوعی: حجاب و پرده‌ای که بر روی ارزش‌های هستی کشیده شده، بیشتر از یک نام و اعتبار نیست. اگر ما هم مثل شیشه‌ای باشیم که رنگ باده دارد، در واقع پوچ و ظاهری خواهیم بود.
منزل خاصی نمی‌خواهد عبادتگاه شوق
هرکف خاکی‌که آنجا سر نهی سجاده است
هوش مصنوعی: عبادتگاه شوق نیازی به مکان خاصی ندارد، هر جا که سجاده‌ات را بگستری و سجده کنی، آنجا محلی مقدس برای عبادت است.
زاهد ز رشک شرار شوق ما تردامنان
همچو خارخشک بهر سوختن آماده است
هوش مصنوعی: زاهد به خاطر حسدی که از شور و عشق ما دارد، مانند خار خشکی آماده سوختن و سوزش است.
عقل‌کو تا جمع سازد خاطر از اجزای ما
عشق مشت خاک ما را سر به صحرا داده است
هوش مصنوعی: عقل کجاست که بتواند آنچه را که از اجزای وجود ما تشکیل شده جمع‌آوری کند؟ عشق ما که مانند خاک و بی‌نوا هستیم، ما را به سفر واداشته است.
خار راه اهل بینش جلوهٔ اسباب نیست
ازکمند الفت مژگان نگه آزاده است
هوش مصنوعی: دنیا و مشکلات آن نمی‌توانند مانع دیدگاه و بینش عمیق اهل فهم شوند. آنها با ارتباط و محبت، چشم‌هایشان را آزاد و بی‌قید و شرط کرده‌اند و به همین دلیل، حوادث و چالش‌ها تأثیری بر آنها نمی‌گذارند.
زنهار! ایمن مباش ز شک دردآلود من
گرهمه یک‌شبنم است‌این طفل توفان‌زاده است
هوش مصنوعی: مواظب باش! از درد و رنجی که دارم، ایمن نباش. گرچه فقط یک شب است، اما این کودک، فرزند طوفان است.
تا فنا در هیچ جا آر‌ام نتوان یافتن
هرچه‌جزمنزل درین‌وادی‌ست یکسرجاده‌است
هوش مصنوعی: در این دنیا هر چیزی زائل و فناپذیر است و نمی‌توان آرامش را در جایی دیگر پیدا کرد، جز در این وادی که به‌طور کامل راهی است برای رسیدن به منزل دلخواه.
گوهر ماکاش از ننگ فسردن خون شود
می‌رود دریا ز خویش و موج ما استاده است
هوش مصنوعی: این جمله به نوعی به ارزش و جایگاه انسانی اشاره دارد که در برابر چالش‌ها و سختی‌ها متزلزل نمی‌شود. می‌گوید که سرمایه حقیقی ما نباید تحت تأثیر ننگ و حقارت قرار گیرد، چون در این صورت دچار زوال و انحطاط می‌شود. به این ترتیب، دریا که نماد عظمت و قدرت است، از خود دور می‌شود، در حالی که ما باید در برابر ناملایمات ایستادگی کنیم و خود را حفظ کنیم.
دل به نادانی مده بیدل‌که در ملک یقین
تختهٔ مشق خیال است آینه تاساده است
هوش مصنوعی: دل خود را به نادانی نسپار، زیرا در دنیای واقعی، ذهن تو فقط یک صفحهٔ تمرینی از توهمات است و حقیقت همانند یک آینه بسیار ساده و بدون پیچیدگی است.

حاشیه ها

1395/03/09 16:06
Alipur

پرده ناموس هستی اعتباری بیش نیست
بزم ما را شیشه ئی گر هست رنگ باده است

1395/11/11 18:02
Omar Sherdil

با تایید اصلاح آقای Alipur بیت چهارم مصرع دوم باید چنین ا صلاح شود : بزم ماراشیشهٔ گر هست رنگ باده است

1396/07/19 12:10
عبدالرزاق اختری

وزن : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف )

1399/02/10 13:05
تیمور ناصری

زاهد (از) رشک شرار شوق ما تردامنان

زنهار ایمن مباش ( ازاشک) دردآلود من