غزل شمارهٔ ۵۶
شرر تمهید سازد مطلب ما داستانها را
دهد پرواز بسمل مدعای ما بیانها را
به جرم ما و من دوریم از سرمنزل مقصد
جرس اینجا بیابان مرگ دارد کاروانها را
کدورت چیدهای جدی نما تا بینفس گردی
صفای دیگرست از فیض برچیدن دکانها را
ندانم جوش توفان خیال کیست این گلشن
که اشک چشم مرغان کرد گردابآشیانها را
به لعل او خط از ما بیشتر دلبستگی دارد
طمع افزونتر از دزدست اینجا پاسبانها را
نفس سرمایهٔ بیتابیست، افسردگی تا کی
مکن شمع مزار زندگانی استخوانها را
به جز کشتی شکستن ساحل امنی نمیباشد
ز بس وسعت فروبردهست این دریا کرانها را
به سعی اشک، کام از دهر حاصل میکنی روزی
که آهت پرّه گردد آسیای سمانها را
به افسون مدارا از کجاندیشان مشو ایمن
تواضع در کمین تیر میدارد کمانها را
جهانی آرزوها پخت و سیر آمد ز ناکامی
تنور سرد این مطبخ به خامی سوخت نانها را
من آن عاجز سجودم کز پی طرف جبین من
به دوش باد میآرند خاک آستانها را
تو هم خاموش شو بیدل که من از یاد دیداری
به دوش حیرت آیینه میبندم فغانها را
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شرر تمهید سازد مطلب ما داستانها را
دهد پرواز بسمل مدعای ما بیانها را
هوش مصنوعی: آتش به وجود میآورد تا موضوع ما را شکل دهد و داستانها را برای بیان حسهای خفهمان به پرواز درآورد.
به جرم ما و من دوریم از سرمنزل مقصد
جرس اینجا بیابان مرگ دارد کاروانها را
هوش مصنوعی: به خاطر گناههایمان، از مقصد اصلی خود دور افتادهایم. زنگ خطر در اینجا به صدا درآمده و کاروانها را به وادی مرگ نزدیک کرده است.
کدورت چیدهای جدی نما تا بینفس گردی
صفای دیگرست از فیض برچیدن دکانها را
هوش مصنوعی: اندوه و کدورت را کنار بگذار و جدیتر رفتار کن تا از درون خودت طراوت و صفایی را تجربه کنی؛ زیرا برطرف کردن مشکلات و موانع، به انسان احساس تازگی و آرامش بیشتری میدهد.
ندانم جوش توفان خیال کیست این گلشن
که اشک چشم مرغان کرد گردابآشیانها را
هوش مصنوعی: نمیدانم این طوفان خیال چه کسی است که این گلستان را بهوجود آورده و اشک چشم پرندگان باعث شده لانههایشان غرق آب شود.
به لعل او خط از ما بیشتر دلبستگی دارد
طمع افزونتر از دزدست اینجا پاسبانها را
هوش مصنوعی: عشق و محبت ما به زیبایی او بیشتر از هر چیز دیگری است و این امر نشاندهندهی وابستگی عمیقتری است که به او داریم. همچنین این احساس، ما را به سمت خواستههای بیشتری سوق میدهد، مانند دزدی که به دنبال طعمهاش میگردد. در این میان، نگهبانان و مراقبان باید از این وابستگی و طمع آگاه باشند.
نفس سرمایهٔ بیتابیست، افسردگی تا کی
مکن شمع مزار زندگانی استخوانها را
هوش مصنوعی: جان انسان، منبع اصلی احساسات و شوق زندگی است. افسردگی و غم را تا چه زمانی میخواهی تجربه کنی؟ زندگی همچون شمعی است که با سوختن خود، روشنایی به ارمغان میآورد و حالا باید به یاد گذشتههای عزیز و خاطرات زندگی بپردازیم.
به جز کشتی شکستن ساحل امنی نمیباشد
ز بس وسعت فروبردهست این دریا کرانها را
هوش مصنوعی: به جز خراب کردن کشتی، هیچ ساحل امنی وجود ندارد، چون این دریا آنقدر وسیع است که کرانهها را بلعیده است.
به سعی اشک، کام از دهر حاصل میکنی روزی
که آهت پرّه گردد آسیای سمانها را
هوش مصنوعی: با تلاش و اشکهایت، میتوانی از زندگی بهره ببری، روزی که نالهات مانند پرههای آسیا، کارساز و مؤثر شود.
به افسون مدارا از کجاندیشان مشو ایمن
تواضع در کمین تیر میدارد کمانها را
هوش مصنوعی: از فریبکاری و نیرنگ افراد بداندیش در امان نخواهی ماند. فروتنیات میتواند تو را هدف تیرها و آزارهای آنها قرار دهد.
جهانی آرزوها پخت و سیر آمد ز ناکامی
تنور سرد این مطبخ به خامی سوخت نانها را
هوش مصنوعی: جهان پر از آرزوهاست، اما به دلیل ناکامیها، احساس سردی و بیحالی دارد. مانند تنوری که به خاطر نپخته ماندن نانها، سوت و بیروح شده است.
من آن عاجز سجودم کز پی طرف جبین من
به دوش باد میآرند خاک آستانها را
هوش مصنوعی: من فردی ناتوان هستم که به خاطر سرزمینم و با فروتنی در برابر خدا، خاک آستانها را به دوش باد میآورد.
تو هم خاموش شو بیدل که من از یاد دیداری
به دوش حیرت آیینه میبندم فغانها را
هوش مصنوعی: تو هم سکوت کن بیدل، زیرا من با یاد دیداری دلتنگ در آینه، نالهها و آهها را پنهان میکنم.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۵۶ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1394/09/27 12:11
رضا
سلام و عرض ادب خدمت تمامی دوستان وزن این شعر به اشتباه درج شده وزنش مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن میباشد
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.