غزل شمارهٔ ۵۵
درین وادی چسان آرام باشد کاروانها را
که همدوشیست با ریگ روان سنگ نشانها را
چه دل بندد دل آگاه بر معمورهٔ امکان
که فرصت گردش چشمیست دور آسمانها را
ز موج بحر کمسامانی عالم تماشا کن
که تیر بیپر از آه حباب است این کمانها را
جگر خون مگر بر اعتبار دل بیفزاید
که قیمت نیست غیر از خونبها یاقوت کانها را
به تدبیر از غم کونین ممکن نیست وارستن
مگر سوزد فراموشی متاع این دکانها را
علاج پیچ وتاب حرص نتوان یافتن ورنه
به جوش آورده فکر حاجت ما بحر و کانها را
به یک پرواز خاکستر شدیم از شعلهٔ غیرت
سلام توتیای ماست چشم آشیانها را
به بال وبر دهد پرواز مرغان رنج بیتابی
تپیدن بیش نبود حاصل از گفتن زبانها را
چو رنگ رفته، یاد آشیان سودی نمیبخشد
درین وادی که برگشتن نمیباشد عنانها را
گرانی کی کشد پای طلب در وادی شوقت
که جسم اینجا سبکروحی کند تعلیم جانها را
من و عرض نیاز، از عزت و خواری چه میپرسی
که نقش سجده بیش از صدر خواهد آستانها را
چنین کز کلک ما رنگ معانی میچکد بیدل
توان گفتن رگ ابر بهار این ناودانها را
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
درین وادی چسان آرام باشد کاروانها را
که همدوشیست با ریگ روان سنگ نشانها را
هوش مصنوعی: در این سرزمین چگونه ممکن است کاروانها آرامش داشته باشند، وقتی که در کنار آنها شنهای روان و نشانههای سنگی وجود دارد؟
چه دل بندد دل آگاه بر معمورهٔ امکان
که فرصت گردش چشمیست دور آسمانها را
هوش مصنوعی: چطور میتواند دل آگاه، به جایی که امکانات زیادی دارد، وابسته شود در حالی که همواره فرصتی برای دیدن و گردش در آسمانها وجود دارد؟
ز موج بحر کمسامانی عالم تماشا کن
که تیر بیپر از آه حباب است این کمانها را
هوش مصنوعی: به تماشای دنیای بیثبات و پرهیاهو بنشین، که تیرهایی بیپر و بیپناهن که مانند حبابها هستند، در دل این کمانها به حرکت درآمدهاند.
جگر خون مگر بر اعتبار دل بیفزاید
که قیمت نیست غیر از خونبها یاقوت کانها را
هوش مصنوعی: آیا رنج و دلیری که فرد به دلش میسازد، ارزشی دارد؟ چرا که ارزش و قیمت واقعی تنها به خاطر خونبهایی است که برای آن یاقوتها در معادن میپردازند.
به تدبیر از غم کونین ممکن نیست وارستن
مگر سوزد فراموشی متاع این دکانها را
هوش مصنوعی: با تدبیر نمیتوان از غم جهان رهایی یافت، مگر اینکه آتش فراموشی کالاهای این دکانها را بسوزاند.
علاج پیچ وتاب حرص نتوان یافتن ورنه
به جوش آورده فکر حاجت ما بحر و کانها را
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد در زندگی به دنبال درمانی برای حرص و طمع خود باشد، نمیتواند آن را پیدا کند. در واقع، اگر کسی به عمق این موضوع بیاندیشد، میبیند که حتی دریاها و چشمهها نیز نمیتوانند به نیازهای او پاسخ دهند.
به یک پرواز خاکستر شدیم از شعلهٔ غیرت
سلام توتیای ماست چشم آشیانها را
هوش مصنوعی: ما همچون خاکستر شکل گرفتهایم که ناشی از شعلهٔ غیرت و ناموس ماست و چشماندازهای ما را به روشنی میآورد.
به بال وبر دهد پرواز مرغان رنج بیتابی
تپیدن بیش نبود حاصل از گفتن زبانها را
هوش مصنوعی: پرواز پرندگان به کمک بال و پرشان است و رنج و بیتابی آنها تنها نتیجهای است که از صحبتهای بیهوده حاصل میشود.
چو رنگ رفته، یاد آشیان سودی نمیبخشد
درین وادی که برگشتن نمیباشد عنانها را
هوش مصنوعی: وقتی رنگ و بوی زندگی از بین رفته باشد، یاد گذشتهها در اینجا هیچ فایدهای ندارد؛ چون در این مسیر، امکان بازگشت نیست و نمیتوانند به عقب برگردند.
گرانی کی کشد پای طلب در وادی شوقت
که جسم اینجا سبکروحی کند تعلیم جانها را
هوش مصنوعی: اگر مشکلات و سختیها اجازه دهند، روح انسان میتواند به عشق و شوق واقعی برسد و در این مسیر، جسم و بدن او نیز سبک و آزاد خواهد شد و دروس و آموزشهای لازم برای تعالی روح را دریافت میکند.
من و عرض نیاز، از عزت و خواری چه میپرسی
که نقش سجده بیش از صدر خواهد آستانها را
هوش مصنوعی: من و درخواست نیاز، درباره عزت و حقارت چه چیزی بگویم وقتی که نشان سجده بر جایگاهها بیشتر از صورت میگذارد.
چنین کز کلک ما رنگ معانی میچکد بیدل
توان گفتن رگ ابر بهار این ناودانها را
هوش مصنوعی: با قلم ما، معانی زیبا و پرشور جاری میشود. بیدل، میتوان گفت که مانند رگ باران بهاری، این شعرها از دل و جان جاریست.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۵۵ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1393/08/08 22:11
فره
وزن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن هست .در ضمن در مصرع اول با تو جه به قافیه و وزن بایستی بجای کارونها کاروانها باشد
1395/09/14 21:12
عبدالرزاق اختری
به نظر من ، نظر " فره " درست است . با درود !
1398/03/10 20:06
مهسا
سلام ببخشید میشه یکی اینو تفسیر کنه
درین وادیکه برگشتن نمیباشد عنانها را
...
1398/03/10 21:06
..
مگر خون جگر ..
1401/11/16 16:02
صبغت الله افضلی
وزن این غزل مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن است