گنجور

غزل شمارهٔ ۵۲

نشاند بر مژه اشک ز هم‌ گسستهٔ ما را
تحیر که به این رنگ بست دستهٔ ما را؟
هزار آبله دادیم عرض لیک چه حاصل
فلک فکند به پا کار دست بستهٔ ما را
کسی‌ به‌ ضبط‌ نفس چون‌ سحر چه سحر فروشد
رها کنید غبار عنان‌گسستهٔ ما را
به سیر باغ مرو چون نماند فصل جوانی
چمن چه‌ دسته‌ کند رنگ‌های جستهٔ مارا
زبان به‌کام خموش است از شکایت یاران
به پیش کس مگشایید زخم بستهٔ ما را
هجوم ناله نشسته است در غبار ضعیفی
برآورند ز بالین پر شکستهٔ ما را
سراغ نقش قدم بیدل از هوا نکند کس
ز خاک جو سر در زیر پا نشستهٔ ما را

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۵۲ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1394/10/02 10:01
سید مجتبی فتاحی

در مصرع دوم بیت اول ( تحیری) درست است....

1399/06/09 10:09
زهرا صفاریان

غلط خیلی زیاد داره این شعر