غزل شمارهٔ ۵۱
مکن سراغ غبار ز پا نشستهٔ ما را
رسیده گیر به عنقا پر شکستهٔ ما را
گذشتهایم به پیری ز صیدگاه فضولی
بس است ناوک عبرت زه گسستهٔ ما را
فراهم آمدن رنگ و بو ثبات ندارد
به رشتهٔ رگ گل بستهاند دستهٔ ما را
هوای گلشن فردوس در قفس بنشاند
خیال در پس زانوی دل نشستهٔ ما را
ز دام چرخ پس از مرگ هم کجاست رهایی
حساب کیست به مجمر سپند جستهٔ ما را
بهانهجوی خیالیم واعظ این چه جنون است
به حرف و صوت مسوزان دماغ خستهٔ ما را
مگیر خرده به مضمون خونچکیدهٔ بیدل
ستمفشار مکن زخم تازه بستهٔ ما را
غزل شمارهٔ ۵۰: محبت بس که پر کرد از وفا جان و تن ما راغزل شمارهٔ ۵۲: نشاند بر مژه اشک ز هم گسستهٔ ما را
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۵۱ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1394/10/02 10:01
سید مجتبی فتاحی
در مصرع دوم بیت پنجم سپند درست است....
1395/12/22 08:02
مهدی نورقربانی
با سلام
حساب کیست به مجمر سپند جسته ی مارا
و
بهانه جوی خیالیم و واعظ این چه جنون است
صحیح است