گنجور

غزل شمارهٔ ۵۰

محبت بس که پر کرد از وفا جان و تن ما را
کند یوسف صدا گر بو کنی پیراهن ما را
چو صحرا مشرب ما ننگ وحشت برنمی‌تابد
نگه دارد خدا از تنگی چین دامن ما را
چنان مطلق‌عنان‌تاز است شمع ما از این محفل
که رنگ رفته دارد پاس از خود رفتن ما را
خرامش در دل هر ذره صد توفان جنون دارد
عنان گیرید این آتش به‌عالم‌افکن ما را
گهر دارد حصار آبرو در ضبط امواجش
میندازید ز آغوش ادب پیراهن ما را
فلک در خاک می‌غلتید از شرم سرافرازی
اگر می‌دید معراج ز پا افتادن ما را
به اشک افتاد کار آه ما از پیش پا دیدن
ز شبنم بال تر گردید صبح گلشن ما را
هوس هر سو بساط ناز دیگر پهن می‌چیند
ندید این بی‌خبر مژگان به‌هم‌آوردن ما را
از این خاشاک اوهامی که دارد مزرع هستی
به گاو چرخ نتوان پاک کردن خرمن ما را
چو ماهی خارخار طبع در کار است و ما غافل
که بر امواج پوشانده‌ست گردون جوشن ما را
ز آب زندگی تا بگذرد تشویش رعنایی
خم وضع ادب پل کرد دوش و گردن ما را
به حرف و صوت تا کی تیره سازی وقت ما بیدل
چراغ چارسو مپسند طبع روشن ما را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

محبت بس که پر کرد از وفا جان و تن ما را
کند یوسف صدا گر بو کنی پیراهن ما را
هوش مصنوعی: عشق و محبت چنان در دل و جان ما جا گرفته که اگر یوسف صدایش کند، بوی پیراهن ما را هم پیدا خواهد کرد.
چو صحرا مشرب ما ننگ وحشت برنمی‌تابد
نگه دارد خدا از تنگی چین دامن ما را
هوش مصنوعی: جایگاه ما در صحرا آرامش‌بخش است و نمی‌توانیم ترس و وحشتی را تحمل کنیم. خداوند تا از تنگنای دامن ما محافظت کند، نگرانیم.
چنان مطلق‌عنان‌تاز است شمع ما از این محفل
که رنگ رفته دارد پاس از خود رفتن ما را
هوش مصنوعی: شمع ما در این جمع، به قدری زنده و پرشور است که رنگ و روی خود را از دست داده، و این نشان می‌دهد که در غیبت ما، چقدر به یادمان باقی خواهد ماند.
خرامش در دل هر ذره صد توفان جنون دارد
عنان گیرید این آتش به‌عالم‌افکن ما را
هوش مصنوعی: حرکت او در دل هر ذره‌ای، طوفانی از جنون به پا می‌کند. این آتش را کنترل کنید که ما را به خرابی می‌کشاند.
گهر دارد حصار آبرو در ضبط امواجش
میندازید ز آغوش ادب پیراهن ما را
هوش مصنوعی: آبرو مانند یک جواهر در حصاری است که امواج خطرناک به آن نزدیک می‌شوند. پس لطفاً ادب و آداب را رعایت کرده و به آن آسیب نزنید.
فلک در خاک می‌غلتید از شرم سرافرازی
اگر می‌دید معراج ز پا افتادن ما را
هوش مصنوعی: اگر آسمان از افتادن ما ز پا می‌دانست، به خاطر شکوه و عظمت ما، در خاک می‌غلتید و خجالت می‌کشید.
به اشک افتاد کار آه ما از پیش پا دیدن
ز شبنم بال تر گردید صبح گلشن ما را
هوش مصنوعی: دل ما با اشک پر از غم شده است، چون صبح گلدانی را می‌بینیم که از شبنم بیشتر لطافت و زیبایی دارد.
هوس هر سو بساط ناز دیگر پهن می‌چیند
ندید این بی‌خبر مژگان به‌هم‌آوردن ما را
هوش مصنوعی: هوس دنبال زیبایی و ناز و عشوه در هر جا به‌راحتی گسترده می‌شود، اما این فرد بی‌خبر از آن است که چشمانش با نگاه به ما، چه تاثیری را به‌وجود می‌آورد.
از این خاشاک اوهامی که دارد مزرع هستی
به گاو چرخ نتوان پاک کردن خرمن ما را
هوش مصنوعی: از این زباله‌های خیالی که وجود دارد، نمی‌توان با گاو چرخ، مزرعه زندگی را تمیز کرد و خرمن ما را نجات داد.
چو ماهی خارخار طبع در کار است و ما غافل
که بر امواج پوشانده‌ست گردون جوشن ما را
هوش مصنوعی: ما مانند یک ماهی در حال تلاش و کوشش هستیم، در حالی که نمی‌دانیم بر فراز امواج، آسمان صدای ما را پوشانده و پوشش ما را محکم کرده است.
ز آب زندگی تا بگذرد تشویش رعنایی
خم وضع ادب پل کرد دوش و گردن ما را
هوش مصنوعی: تا زمانی که از آب حیات بگذریم و زیبایی و شادابی دنیای جوانی را فراموش کنیم، ادب و خوش‌رفتاری به ما کمک می‌کند تا به آرامش و مقام والاتری برسیم.
به حرف و صوت تا کی تیره سازی وقت ما بیدل
چراغ چارسو مپسند طبع روشن ما را
هوش مصنوعی: تا کی می‌خواهی با حرف و صدا وقت ما را تلف کنی؟ بیدل، ما چراغ چارسو را نمی‌پسندیم، زیرا این به طبع روشن ما نمی‌خورد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۵۰ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1389/06/26 13:08
سید عریز الله

خرامش در دل هر ذره صدتوفان جنون دارد
خرامش در دل هر ذره صد طوفان جنون دارد
---
پاسخ: با تشکر، «توفان» دو املایی است، هم توفان و هم طوفان درست است.

1401/01/17 23:04
حامد نامی

فلک در خاک می غلتید از شرم سرافرازی

اگر می دید معراج ز پای افتادن ما را

مفهوم این بیت چیست؟

1403/02/05 08:05
تمیم فروزانفر

یعنی وقت انسان همه را بخاطر معشوق رها میکند و از همه چیز بی نیاز میشود و عجز و بیچارگی اختیار میکند،به چنان مقام بالای میرسد که حتی آسمان به همان بلندی و بزرگی اش نزدش کوچک میشود..