گنجور

غزل شمارهٔ ۵۰۷

یار دور است ز ما تا به نظر نزدیک است
امتیاز آینهٔ دوریِ هر نزدیک است
می‌گزد جوهر آیینه‌ کف دست تهی
باخبر باش‌که افلاس و هنر نزدیک‌است
اگر از نعمت الوان نتوان کام گرفت
مغتنم ‌گیر که دندان به جگر نزدیک است
چون نفس نیم نفس در قفس آینه‌ایم
راحت منزل ما پر به سفر نزدیک است
دود دل مژده ی خاکستر ما داد و گذشت
یعنی این‌شب ‌که تو دیدی به ‌سحر نزدیک ‌است
در عبادتکده ی دل که ادب‌ محرم اوست
هر دعایی‌که نکردم به اثر نزدیک است
خم تسلیم هم از وضع نیازم بپذیر
حلقه هرچند برون است ز در نزدیک است
غیر بسمل همه‌کس جست و ندادند سراغ
آشیانی‌که به افشاندن پر نزدیک است
دوری آب و گهر بر من و دلدار مبند
آنقدر نیست که‌گویم چقدر نزدیک است
بیدل آیینه بپرداز غم د‌وری چند
آسمان نیز به انداز نظر نزدیک است

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یار دور است ز ما تا به نظر نزدیک است
امتیاز آینهٔ دوریِ هر نزدیک است
هوش مصنوعی: دوست ما از ما دور است، اما از نظر به نظر می‌رسد که نزدیک است. این نشان می‌دهد که فاصله واقعی در رابطه‌ها به آسانی قابل درک نیست و گاهی نزدیک بودن ظاهری به معنای نزدیکی واقعی نیست.
می‌گزد جوهر آیینه‌ کف دست تهی
باخبر باش‌که افلاس و هنر نزدیک‌است
هوش مصنوعی: می‌گوید که در دست خالی و بی‌چیز انسان، جوهر و حقیقتی وجود دارد. پس باید آگاه باشیم که فقر و مهارت به هم نزدیک‌اند و ممکن است در کمبود، استعدادها و هنرها شکل بگیرند.
اگر از نعمت الوان نتوان کام گرفت
مغتنم ‌گیر که دندان به جگر نزدیک است
هوش مصنوعی: اگر نتوانی از زیبایی‌های زندگی بهره‌مند شوی، پس از آنچه داری به خوبی استفاده کن؛ زیرا ممکن است روزهای سختی در راه باشد.
چون نفس نیم نفس در قفس آینه‌ایم
راحت منزل ما پر به سفر نزدیک است
هوش مصنوعی: ما در قفس آینه‌ایم و زندگی‌مان به نوعی در محدودیت و تنگناست. شاید راحتی وجود ما در سفر به دوردست‌ها باشد و در نزدیکی آن سفر، آرامشی برای ما وجود دارد.
دود دل مژده ی خاکستر ما داد و گذشت
یعنی این‌شب ‌که تو دیدی به ‌سحر نزدیک ‌است
هوش مصنوعی: دود دل نشان‌دهنده‌ی اندوه و غم ما بود و این احساس گذشت و از بین رفت. یعنی شبی که تو دیدی، به صبح و روشنایی نزدیک است.
در عبادتکده ی دل که ادب‌ محرم اوست
هر دعایی‌که نکردم به اثر نزدیک است
هوش مصنوعی: در جایی که دل، عبادتگاه و فضای دل‌نشینی است و تنها افراد با ادب می‌توانند وارد آن شوند، هر دعایی که من به انجام نرسانده‌ام، به خاطر نزدیکی احساساتم به خداوند، از تأثیرش کم نمی‌شود.
خم تسلیم هم از وضع نیازم بپذیر
حلقه هرچند برون است ز در نزدیک است
هوش مصنوعی: از نیازمندی‌هایم دست بر دار و به من تسلیم شو، چرا که هرچند حلقه‌ای که به گردنم است از بیرون به نظر می‌رسد، اما در واقع به درون من نزدیک است.
غیر بسمل همه‌کس جست و ندادند سراغ
آشیانی‌که به افشاندن پر نزدیک است
هوش مصنوعی: هیچ‌کس جز آنکه در حال جان‌باختن است، به دنبال نشانه‌ای از آشیانه‌ای که به پرواز نزدیک است، نرفتند.
دوری آب و گهر بر من و دلدار مبند
آنقدر نیست که‌گویم چقدر نزدیک است
هوش مصنوعی: دوری آب و گوهر را بر من و محبوبم قرار نده، زیرا فاصله‌ای که میان ماست آن‌قدر کم است که نمی‌توانم بگویم چقدر به هم نزدیک هستیم.
بیدل آیینه بپرداز غم د‌وری چند
آسمان نیز به انداز نظر نزدیک است
هوش مصنوعی: ای بیدل، به خود بیا و از غم دوری رها شو، زیرا حتی آسمان هم به اندازه نگاه تو نزدیک است.