گنجور

غزل شمارهٔ ۴۹۹

سرمایهٔ عذر طلبم از همه بیش است
در قافلهٔ اشک همین آبله پیش است
جهدی ‌که ز فکر حسد خلق برآیی
خاری ‌که به پایی نخلد مرهم ریش است
تا مرگ فسردن نکشد طینت مردان
آتش‌همه دم‌سوختهٔ غیرت‌خویش است
جایی‌که ز خط تو نمو سبز نگردد
فردوس اگر تل شود انبار حشیش است
از برگ طراوت نگهی آب ندادیم
سرسبزی این باغ به شاخ بز و میش است
از سنگ شرر گم نشد از خاک غبارش
ازیأس بپرسیدکه راحت به‌چه‌کیش است
بسته‌ست قضا ربط علابق به‌گسستن
هشدارکه بیگانگیی با همه خویش است
دکان عبدم مایهٔ تغییر ندارد
ماییم و متاعی‌ که نه‌ کم بود و نه بیش است
بیدل به ادب باش‌ که در پیکر انسان
گر رگ ‌کند اظهارپری تشنهٔ نیش است

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سرمایهٔ عذر طلبم از همه بیش است
در قافلهٔ اشک همین آبله پیش است
هوش مصنوعی: من خیلی بیشتر از دیگران عذر می‌خواهم، زیرا در میان این اشک‌ها، درد و رنج خودم نمایان است.
جهدی ‌که ز فکر حسد خلق برآیی
خاری ‌که به پایی نخلد مرهم ریش است
هوش مصنوعی: تلاشی که از اندیشه حسادت دیگران ناشی می‌شود، مانند خاری است که زیر پای نخل می‌افتد و برای زخم‌های او درمانی به حساب می‌آید.
تا مرگ فسردن نکشد طینت مردان
آتش‌همه دم‌سوختهٔ غیرت‌خویش است
هوش مصنوعی: مردان با اراده و غیرت، تا زمانی که زنده‌اند به تلاش و کوشش ادامه می‌دهند و زیر فشارهای سخت نمی‌شکنند. هر لحظه از زندگی آن‌ها همچون شعله‌ای سوزان است که نشان از عزم و اراده قوی‌شان دارد.
جایی‌که ز خط تو نمو سبز نگردد
فردوس اگر تل شود انبار حشیش است
هوش مصنوعی: در جایی که اثر قلم تو نتواند سبزی و زندگی به وجود آورد، حتی اگر بهشت نیز باشد، باز هم محلی برای انباشت مواد بی‌فایده است.
از برگ طراوت نگهی آب ندادیم
سرسبزی این باغ به شاخ بز و میش است
هوش مصنوعی: ما به باغ و سرسبزی آن هیچ آبی نرساندیم، بلکه گلی که در این باغ می‌روید، ناشی از وجود بز و میش‌هاست.
از سنگ شرر گم نشد از خاک غبارش
ازیأس بپرسیدکه راحت به‌چه‌کیش است
هوش مصنوعی: سنگ داغ آتش خود را گم نکرده و از خاک هم غباری برنخواسته است. برای دانستن حال و وضعیت، می‌توان از یأس (ناامیدی) پرسید که راحتی و آسایش به کدام روش و راه است.
بسته‌ست قضا ربط علابق به‌گسستن
هشدارکه بیگانگیی با همه خویش است
هوش مصنوعی: وجود قضا و قدر باعث شده است که ارتباطات و پیوندهای انسانی قطع شوند. این قطع ارتباط، هشداری است که نشان می‌دهد فرد دچار بیگانگی با تمام اعضای خانواده و نزدیکانش شده است.
دکان عبدم مایهٔ تغییر ندارد
ماییم و متاعی‌ که نه‌ کم بود و نه بیش است
هوش مصنوعی: فروشگاه من هیچ تغییر و تحولی ندارد، ما تنها هستیم و کالاهایی داریم که نه کمی از آن کم شده و نه به آن افزوده شده است.
بیدل به ادب باش‌ که در پیکر انسان
گر رگ ‌کند اظهارپری تشنهٔ نیش است
هوش مصنوعی: به ادب و آداب رفتار اهمیت بده، زیرا در وجود انسان، اگر بخشی از آن آسیب ببیند، می‌تواند نشان‌دهندهٔ شوق و عطشی باشد که به شکلی دردناک و خطرناک بروز می‌کند.