غزل شمارهٔ ۴۹۳
سر خط درسکمالت منتخب دانی بس است
ازکتاب ما و من سطر عدمخوانی بس است
چند باید چیدن ای غافل بساط اعتبار
از متاعکار و بارت آنچه نتوانی بس است
تا درین محفل چراغ عافیت روشن کنی
پردهٔ فانوس رازت چشم قربانی بس است
ناتوان از خجلت اظهار هستی آب شد
از لباس نیستی یک اشک عریانی بس است
رفتهای از خود اقامت آرزوییهات چند
نقشپاییگر درین وبرانه بنشانی بس است
عجز بنیادت گر از انصاف دارد پایهای
از رعونتاینکهخود راخاکمیدانیبساست
نیست از خود رفتن ما قابل بازآمدن
گر عناتها برنگردد رنگگردانی بس است
در محیط انقلاب اعتبارات فنا
کشتی درویش ما گر نیست توفانی، بس است
امتیاز محو او برآب وگل موقوف نیست
عنصر کیفیت آیینه حیرانی بس است
ایحباب اجزای موجی، سازتاز خود رفتن است
یک تاملوار اگر با خود فرو مانی بس است
بر خط تسلیم رو بیدل که مانند هلال
پای سیر آسمانت نقش پیشانی بس است
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سر خط درسکمالت منتخب دانی بس است
ازکتاب ما و من سطر عدمخوانی بس است
هوش مصنوعی: اثر قابل توجهی که از کتاب ما میتوان برداشت کرد، این است که نیازی به خواندن جملات اضافی و تکراری نیست. فقط نکات اصلی و ضروری برای درک کمال کافی است.
چند باید چیدن ای غافل بساط اعتبار
از متاعکار و بارت آنچه نتوانی بس است
هوش مصنوعی: چند وقت باید در پی جلب و کسب اعتبار باشی؟ به یاد داشته باش که آنچه که نمیتوانی به دست آوری، همان اندازه که هست، کافی است.
تا درین محفل چراغ عافیت روشن کنی
پردهٔ فانوس رازت چشم قربانی بس است
هوش مصنوعی: برای اینکه در این جمع، نور آرامش را به وجود آوری، تنها چشمان قربانی تو برای پردهبرداری از رازهای پنهانت کافی است.
ناتوان از خجلت اظهار هستی آب شد
از لباس نیستی یک اشک عریانی بس است
هوش مصنوعی: این بیت به احساس خجالت و ناتوانی اشاره دارد. شاعر بیان میکند که گاهی اوقات انسان از ابراز وجود خود ناتوان میشود و تنها یک اشک میتواند نمایانگر عمق احساسات و بیحالی او باشد. این اشک، نشانهای از vulnerability و عریانی در برابر احساسات است که نشان میدهد در شرایطی، حتی وجود یک قطره اشک میتواند گویای بسیاری از درونیات فرد باشد.
رفتهای از خود اقامت آرزوییهات چند
نقشپاییگر درین وبرانه بنشانی بس است
هوش مصنوعی: تو از خود دور شدهای و در بطن آرزوهایت ساکن گشتهای. اگر به این فضا کمی از نشانههای تو را بر جای بگذاری، کافی است.
عجز بنیادت گر از انصاف دارد پایهای
از رعونتاینکهخود راخاکمیدانیبساست
هوش مصنوعی: اگر تو از انصاف عاجز هستی، پس این نشاندهندهی ریشهای از غرور در وجودت است و دانستن این که خود را خاکی میدانی، کافی است.
نیست از خود رفتن ما قابل بازآمدن
گر عناتها برنگردد رنگگردانی بس است
هوش مصنوعی: نگرانی ما از دوری از خود، قابل جبران نیست. اگر مشکلات و ناپایداریها برنگردند، همین که تغییر رنگ بدهیم کافی است.
در محیط انقلاب اعتبارات فنا
کشتی درویش ما گر نیست توفانی، بس است
هوش مصنوعی: در فضای پر تغییر و تحول انقلاب، ارزشها و منابع از بین میروند. اگر درویش ما در برابر طوفانها مقاومت نکند، همین که دچار تلاطم نشود، کافی است.
امتیاز محو او برآب وگل موقوف نیست
عنصر کیفیت آیینه حیرانی بس است
هوش مصنوعی: برتری و وجود او به آب و گل وابسته نیست. کیفیت و ویژگیهای وجود او آنقدر شگفتانگیز است که نیازی به عنصر مادی ندارد.
ایحباب اجزای موجی، سازتاز خود رفتن است
یک تاملوار اگر با خود فرو مانی بس است
هوش مصنوعی: ای حبابهایی که از امواج تشکیل شدهاید، بدانید که هدف و مقصود شما ناپدید شدن است. اگر کمی در خودتان تامل کنید و با خودتان بیندیشید، متوجه خواهید شد که به همین بسنده کردن کافی است.
بر خط تسلیم رو بیدل که مانند هلال
پای سیر آسمانت نقش پیشانی بس است
هوش مصنوعی: به کلامی ساده، بیدل میگوید که در برابر سرنوشت و تقدیر تسلیم باش و مانند هلال ماه که در آسمان میدرخشد، نشان نیکویی بر پیشانیات کافی است. زندگی را بپذیر و بر تلاشت تمرکز کن.

بیدل دهلوی