گنجور

غزل شمارهٔ ۴۹۰

ما را به راه عشق طلب رهنما بس است
جایی ‌که نیست قبله‌نما نقش پا بس است
جنس نگه زهرکه بود جلوه سود ما
سرمایه بهرآینه‌کسب صفا بس است
ننشست اگر به پهلوی‌، ما تیر او، ز ناز
نقشی به حسرتش‌، ز نی بوربا بس است
سرگشته‌ای‌ که دامن همت کشد ز دهر
بر دوش عمر چون فلکش یک ردا بس است
گو سرمه عبرت آینهٔ دیده‌ها مباش
ما را خیال خاک شدن توتیا بس است
یک دم زدن به خاک نشاند سپند را
هرچند ناله هیچ ندارد مرا بس است
گر مدعا ز جادهٔ اوهام جستن است
یک اشک لغزش ‌تو فنا تا بقا بس است
منت‌کش نسیم نشد غنچهٔ حباب
ما را همان شکسته‌ دلی دلگشا بس است
آخرسری به منزل مقصود می‌کشیم
افتادگی چو جاده در این ره عصا بس است
یارب مکن به بار دگر امتحان ما
برداشتیم پیش تو دست دعا بس است
عرض شکست دل به زبان احتیاج نیست
رنگ شکسته آینهٔ حال ما بس است
بیدل دماغ دردسر این و آن کراست
با خویش هم ا‌گر شده‌ایم آشنا بس است

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ما را به راه عشق طلب رهنما بس است
جایی ‌که نیست قبله‌نما نقش پا بس است
هوش مصنوعی: ما برای ما در مسیر عشق نیاز به راهنمایی نداریم، در جایی که نشانه‌های عشق وجود دارد، تنها ردپای عشق کافی است.
جنس نگه زهرکه بود جلوه سود ما
سرمایه بهرآینه‌کسب صفا بس است
هوش مصنوعی: زیبایی و جذابیت آنچه که ما در زندگی می‌جوییم، می‌تواند به ما کمک کند تا به آرامش و صفای درونی برسیم. در واقع، برخورداری از جلوه‌های زیبا و دل‌نواز، خود سرمایه‌ای ارزشمند است.
ننشست اگر به پهلوی‌، ما تیر او، ز ناز
نقشی به حسرتش‌، ز نی بوربا بس است
هوش مصنوعی: اگر او در کنار ما ننشست، ما خود تیر عشق او هستیم. تنها یک نقش از محبتش، برای حسرت ما کافی است.
سرگشته‌ای‌ که دامن همت کشد ز دهر
بر دوش عمر چون فلکش یک ردا بس است
هوش مصنوعی: این بیت به وضعیت کسانی اشاره دارد که در زندگی دچار سردرگمی و ناامیدی هستند. آن‌ها باید بدانند که در برابر مشکلات و دشواری‌ها، اگر اراده‌ای قوی داشته باشند و تلاش کنند، می‌توانند بر مشکلات فائق آیند. زندگی شاید دشوار باشد، اما اگر همت و اراده را در دامن بزنند، می‌توانند با عزت و وقار به پیش بروند. در این میان، به نظر می‌رسد که داشتن یک هدف و انگیزه می‌تواند برای آن‌ها کافی باشد تا بهترین استفاده را از عمر خود ببرند.
گو سرمه عبرت آینهٔ دیده‌ها مباش
ما را خیال خاک شدن توتیا بس است
هوش مصنوعی: هرگز نگذار که عبرت‌ها و تجربیات گذشته، جلوی دیدت را بگیرد. برای ما، خیال افتادن و به زمین آمدن، به اندازه کافی اهمیت دارد.
یک دم زدن به خاک نشاند سپند را
هرچند ناله هیچ ندارد مرا بس است
هوش مصنوعی: یک لحظه نشستن بر خاک، برای من کافی است تا سپند را (آتش) خاموش کنم، هرچند که ناله و درد من هیچ تاثیری ندارد.
گر مدعا ز جادهٔ اوهام جستن است
یک اشک لغزش ‌تو فنا تا بقا بس است
هوش مصنوعی: اگر هدف این است که از خیالات و توهمات فاصله بگیریم، یک اشک کوچک از تو می‌تواند از فنا به بقا تبدیل شود.
منت‌کش نسیم نشد غنچهٔ حباب
ما را همان شکسته‌ دلی دلگشا بس است
هوش مصنوعی: نسیم به غنچهٔ ما نیامده است، اما همین که دل شکسته‌ای داریم که برای ما فراهم شده، کافی است.
آخرسری به منزل مقصود می‌کشیم
افتادگی چو جاده در این ره عصا بس است
هوش مصنوعی: در نهایت، به هدف خود خواهیم رسید. با تواضع و فروتنی، مانند راهی که بر روی زمین می‌افتد، تنها به یک عصا نیاز داریم تا در این مسیر پیش برویم.
یارب مکن به بار دگر امتحان ما
برداشتیم پیش تو دست دعا بس است
هوش مصنوعی: ای خدا، دیگر ما را آزمایش نکن؛ ما پیش تو دست نیاز دراز کردیم و کافی است.
عرض شکست دل به زبان احتیاج نیست
رنگ شکسته آینهٔ حال ما بس است
هوش مصنوعی: شکایت از دل شکسته نیاز به بیان ندارد، چون رنگ و روی آینه نشان‌دهندهٔ حال ماست.
بیدل دماغ دردسر این و آن کراست
با خویش هم ا‌گر شده‌ایم آشنا بس است
هوش مصنوعی: بیدل می‌گوید که دردسر و مشکلات زندگی، گاهی به خاطر ارتباطات و برخوردهای ما با دیگران به وجود می‌آیند. اگر ما خودمان را با آنها آشنا کنیم و از این آشنایی بهره ببریم، کافی است و دیگر نیازی به نگرانی نیست.