گنجور

غزل شمارهٔ ۴۸۸

بندگی هنگامهٔ عشرت پرستیها بس است
طوق‌گردن همچو قمری خط جام ما بس است
غیر داغ آرایش دل نیست مجنون مرا
جوهرآیینهٔ این دشت نقش پا بس است
گر بساط راحت جاوید باید چیدنت
یک نفس مقدار در آیینهٔ دل جا بس است
می‌پرستان فارغند از عرض اسباب‌کمال
موج‌صهبا جوهر آیینهٔ مینا بس است
هرزه زین توفان به روی آب نتوان آمدن
گوهر ما راکنار عافیت دریا بس است
عرض هستی‌گر به این خجلت‌گشاید بال ناز
گرد پروازت همان در بیضهٔ عنقا بس است
در بساط دهرکم فرصت چه پردازدکسی
بهر خجلت‌گر نباشد حاجت استغنا بس است
داغ نیرنگیم تاب آتش دیگرکراست‌؟
دوزخ امروز ما اندیشهٔ فردا بس است
حاجت سنگ حوادث نیست درآزار ما
موی‌سرچون‌کاسهٔ چینی‌شکست‌مابس است
یک شرر برق جنون‌کار دو عالم شکند
انتقام از هرچه خواهی آتش سودا بس است
گرنباشد سازگلگشت چمن بیدل چه غم
بادیان‌کشتی من دامن صحرا بس است

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بندگی هنگامهٔ عشرت پرستیها بس است
طوق‌گردن همچو قمری خط جام ما بس است
هوش مصنوعی: بندگی و تأمین خواسته‌های دنیا کافی است؛ دیگر نیاز نیست که در زنجیر دل‌باختگی‌های مادی باشیم. زندگی شاد و خوشگذرانی ما به مانند گردن‌بند قمر است، که نشان‌دهنده‌ی زیبایی و خوشی است.
غیر داغ آرایش دل نیست مجنون مرا
جوهرآیینهٔ این دشت نقش پا بس است
هوش مصنوعی: جوانمردی من تنها به زیبایی دل نیست، بلکه رد پای عشق در این دشت، نشان قدرت آن را دارد.
گر بساط راحت جاوید باید چیدنت
یک نفس مقدار در آیینهٔ دل جا بس است
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی که آرامش و راحتی همیشگی را بچینی، کافی است که فقط یک لحظه در دل خود جایگذاری کنی.
می‌پرستان فارغند از عرض اسباب‌کمال
موج‌صهبا جوهر آیینهٔ مینا بس است
هوش مصنوعی: مشتاقان شراب به هیچ چیز جز لذت و نوشیدن فکر نمی‌کنند، و برای آنها وجود یک جام شفاف و زیبا از شراب کافی است.
هرزه زین توفان به روی آب نتوان آمدن
گوهر ما راکنار عافیت دریا بس است
هوش مصنوعی: در این دنیا پر آشوب و خطرناک، ما نمی‌توانیم مانند مروارید در سطح آب شنا کنیم. داشتن آرامش و سکون در کنار دریا برای ما کافی است.
عرض هستی‌گر به این خجلت‌گشاید بال ناز
گرد پروازت همان در بیضهٔ عنقا بس است
هوش مصنوعی: در اینجا گفته می‌شود که اگر کسی در تلاش برای رسیدن به کمال و بلندپروازی است، راز موفقیت و پرواز در عرش وجود به او کمک می‌کند و برای شکوفایی و پرواز، به همین حد که در آرزوهایش ظرفیت دارد، کافی است.
در بساط دهرکم فرصت چه پردازدکسی
بهر خجلت‌گر نباشد حاجت استغنا بس است
هوش مصنوعی: در زندگی، فرصت‌های زیادی وجود ندارد و اگر کسی بخواهد از شرم خود فرار کند، نیازی به درخواست کمک از دیگران ندارد؛ خودکفایی کافی است.
داغ نیرنگیم تاب آتش دیگرکراست‌؟
دوزخ امروز ما اندیشهٔ فردا بس است
هوش مصنوعی: آیا توان تحمل درد فریب و نیرنگ دیگری را داریم؟ دوزخی که امروز تجربه می‌کنیم، تنها به خاطر افکار و اندیشه‌های فردای ماست.
حاجت سنگ حوادث نیست درآزار ما
موی‌سرچون‌کاسهٔ چینی‌شکست‌مابس است
هوش مصنوعی: ما به دلایلی که به ما آسیب می‌زند، نیازمند سنگ حوادث نیستیم، چرا که مانند یک کاسهٔ چینی که شکسته شده، آسیب‌پذیر هستیم.
یک شرر برق جنون‌کار دو عالم شکند
انتقام از هرچه خواهی آتش سودا بس است
هوش مصنوعی: یک جرقه از شور و دیوانگی می‌تواند در دو جهان تأثیر بگذارد و انتقام بگیرد. هر چیزی که بخواهی، آتش عشق و دیوانگی کافی است.
گرنباشد سازگلگشت چمن بیدل چه غم
بادیان‌کشتی من دامن صحرا بس است
هوش مصنوعی: اگر در باغی ساز و نوازش گل نباشد، بیدل نگران نباش، زیرا طوفان و مشکلات زندگی زیاد است و دامن صحرا برای تو کافی است.