غزل شمارهٔ ۴۸۶
از حباب اینقدرم عبرت احوال بس است
کانچه ممکن نبود ضبط عنان نفس است
در توهمکدهٔ عافیت آسودن نیست
رگ خوابیکه به چشم تو نمودند خس است
اگر این است سرانجام تلاش من و ما
عشق هم درتپشآباد دو روزت هوس است
خلق عاجز چقدر نازکند بر اقبال
مور بیچاره اگرپر به درآرد مگس است
طبعت آن نیستکز افلاس شکایت نکند
ساغر باده زمانیکه تهی شد جرس است
کوتهیکرد ز بس جامهام از عریانی
آستین هم بهکفم دامن بیدسترس است
بسکه فرش است درین رهگذر آداب سلوک
طورافتادگی نقش قدم، پیش و پس است
وضع مرغانگرفتار خوشم میآید
ورنه مژگان صفتم بال برون قفس است
بر در دل ز ادب سجدهکن آواز مده
صاحب خانهٔ آیینهٔ ما هیچکس است
ترک هستیست درین باغ طراوت بیدل
شبنم صبح همین شستن دست ازنفس است
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از حباب اینقدرم عبرت احوال بس است
کانچه ممکن نبود ضبط عنان نفس است
هوش مصنوعی: از حبابی که وجود دارد، به اندازه کافی میتوان درس و عبرت گرفت. این واقعیت که نمیتوانیم کنترل کامل بر نفس خود داشته باشیم، چیزی است که باید به آن توجه کنیم.
در توهمکدهٔ عافیت آسودن نیست
رگ خوابیکه به چشم تو نمودند خس است
هوش مصنوعی: در دنیای خیالی و راحتی زندگی کردن ممکن نیست، چون خواب و آرامشی که به چشم تو نشان دادهاند، فقط یک فریب و نیرنگ است.
اگر این است سرانجام تلاش من و ما
عشق هم درتپشآباد دو روزت هوس است
هوش مصنوعی: اگر نتیجه تلاش من و ما این باشد که عشق تنها در دو روز زندگی و در تپشهای دل لحظهای به سراغمان بیاید، چه ارزشی دارد؟
خلق عاجز چقدر نازکند بر اقبال
مور بیچاره اگرپر به درآرد مگس است
هوش مصنوعی: انسانهای ناتوان چقدر بر روی شانس و اقبال مور کوچک ناز میکنند، در حالی که اگر مگسی از دیوار بالا برود، این اقبال ممکن است به سادگی از بین برود.
طبعت آن نیستکز افلاس شکایت نکند
ساغر باده زمانیکه تهی شد جرس است
هوش مصنوعی: طبیعت انسان به گونهای نیست که از فقر و تنگدستی گلایه کند؛ زیرا زمانی که ظرف شراب خالی میشود، دیگر صدای زنگ جرس هم به گوش نمیرسد.
کوتهیکرد ز بس جامهام از عریانی
آستین هم بهکفم دامن بیدسترس است
هوش مصنوعی: لباس من به قدری کوچک شده است که آستینهایم را هم نمیتوانم بپوشانم و دامنم به خاطر عریانیام در دسترس نیست.
بسکه فرش است درین رهگذر آداب سلوک
طورافتادگی نقش قدم، پیش و پس است
هوش مصنوعی: در این مسیر، به قدری آداب و رسوم لازم است که نشانههای قدمگذاری و تلاش در آن به وضوح دیده میشود و همچنان که پیش میرویم، نشانههای گذشته هم روشن است.
وضع مرغانگرفتار خوشم میآید
ورنه مژگان صفتم بال برون قفس است
هوش مصنوعی: مشاهده وضعیت پرندگان در قفس برای من جذاب است، اما در واقع، مژگان من نشان میدهد که فراتر از این محدودیتها، میتوانم آزاد باشم.
بر در دل ز ادب سجدهکن آواز مده
صاحب خانهٔ آیینهٔ ما هیچکس است
هوش مصنوعی: در قلب و دل خود با احترام و تواضع رشد کن و صدا و ندا بده، اما توجه داشته باش که در خانهٔ ما، هیچ کس جز خود ما نیست.
ترک هستیست درین باغ طراوت بیدل
شبنم صبح همین شستن دست ازنفس است
هوش مصنوعی: در این باغ که پر از شگفتی و تازگی است، ترک کردن تعلقات دنیوی همانند شبنم صبحگاهی بر روی برگهاست، که نشاندهنده پاکی و آزادگی از نفس و غمهای زندگی است.