گنجور

غزل شمارهٔ ۴۸۲

نسیم‌گل به خموشی ترانه‌پرداز است
که موج رنگ‌گل این چمن رگ ساز است
چگونه بلبل ما بال عیش بگشاید
که سایهٔ‌گل این باغ چنگل باز است
کجا رویم‌ که سرمنزلی به دست آریم
چو خط دایره انجام‌ ما هم آغاز است
نهفه نیست پی کاروان حسرت ما
شکستن جرس رنگ سخت غماز است
هزار زخم نمایان به سینه می‌دزدد
دلی که شانه‌کش زلف شاهد راز است
مخور فریب که حیرت دلیل آگاهیست
زچشم آینه تا جلوه صد نگه ‌تاز است
چمن ز وصل توام مژده میدهد امروز
بهار تا سر کوی تو یک گل‌انداز است
چرا ز جوهر آیینه می‌رمد عکست
که شمع را پر پروانه بستر ناز است
نگاه شوقم و خون می‌خورم به پردهٔ شرم
وگرنه‌نه فلک امروز یک در باز است
خروش طالع شورم جهان گرفت‌‌ اما
چه دل گشایدم از نغمه‌ای که ناساز است
فسردگی نشود دام وحشت رنگم
شکسته‌بالی این مرغ ساز پرواز است
کد‌ور‌ت از دل ما برد خط او بیدل
برای آینهٔ ما غبار پرواز است

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نسیم‌گل به خموشی ترانه‌پرداز است
که موج رنگ‌گل این چمن رگ ساز است
هوش مصنوعی: نسیم گل به آرامی در حال نواختن ملودی‌ای است که با زیبایی رنگ گل‌ها در این چمن همخوانی دارد.
چگونه بلبل ما بال عیش بگشاید
که سایهٔ‌گل این باغ چنگل باز است
هوش مصنوعی: بلبل ما چگونه می‌تواند از شادی و خوشی لذت ببرد در حالی که سایهٔ گل این باغ به تاریکی و بی‌پناهی گرایش دارد.
کجا رویم‌ که سرمنزلی به دست آریم
چو خط دایره انجام‌ ما هم آغاز است
هوش مصنوعی: کجا برویم که به پایان کار خود برسیم، در حالی که شروع ما هم مانند دایره بی‌نهایت است و هیچ انتهایی ندارد؟
نهفه نیست پی کاروان حسرت ما
شکستن جرس رنگ سخت غماز است
هوش مصنوعی: درد و ناراحتی ما هیچ‌گاه از بین نمی‌رود. صدای زنگ جرس که نشانه‌ی حرکت کاروان است، به نوعی از غم و اندوه ما خبر می‌دهد.
هزار زخم نمایان به سینه می‌دزدد
دلی که شانه‌کش زلف شاهد راز است
هوش مصنوعی: دلِ شاداب و پر عشق، با وجود زخم‌های فراوان و دردهای عمیق، نمی‌تواند از زیبایی‌های معشوق چشم بپوشد، چرا که وجود او همچون گیسوانش، رازهایی را در خود نهان دارد که دل را شاداب و شگفت‌انگیز نگه می‌دارد.
مخور فریب که حیرت دلیل آگاهیست
زچشم آینه تا جلوه صد نگه ‌تاز است
هوش مصنوعی: فریب نخور، چون گیجی نشان‌دهنده‌ی آگاهی است. از آنجا که آینه تنها تصویری از جلوه‌های مختلف را نشان می‌دهد، ممکن است ابهاماتی را به همراه داشته باشد.
چمن ز وصل توام مژده میدهد امروز
بهار تا سر کوی تو یک گل‌انداز است
هوش مصنوعی: امروز بهار خبر خوشی به من می‌دهد که چمن از دیدار تو خوشحال است و در مسیر کوی تو، یک گل در حال شکوفایی است.
چرا ز جوهر آیینه می‌رمد عکست
که شمع را پر پروانه بستر ناز است
هوش مصنوعی: چرا عکست از جوهر آیینه دور می‌شود، در حالی که شمع برای پروانه، بستر ناز و آرامش است؟
نگاه شوقم و خون می‌خورم به پردهٔ شرم
وگرنه‌نه فلک امروز یک در باز است
هوش مصنوعی: با اشتیاق به چیزی می‌نگرم و از شرم خونسردی خود را می‌خورم، و گرنه امروز آسمان یک در برای من باز نیست.
خروش طالع شورم جهان گرفت‌‌ اما
چه دل گشایدم از نغمه‌ای که ناساز است
هوش مصنوعی: سرنوشت پرشور من باعث تحرک و تغییرات زیادی در جهان شد، اما با این حال، چه فایده‌ای دارد که بخواهم از نغمه‌ای که با روح من همخوانی ندارد، دلخوشی بگیرم؟
فسردگی نشود دام وحشت رنگم
شکسته‌بالی این مرغ ساز پرواز است
هوش مصنوعی: در دل تاریکی و ناامیدی، امید و پرواز به من شاید شکل بگیرد. این مرغ نوازنده که بال‌هایش شکسته است، از حبس وحشت رها می‌شود.
کد‌ور‌ت از دل ما برد خط او بیدل
برای آینهٔ ما غبار پرواز است
هوش مصنوعی: عشق و زیبایی چهره محبوب، دل ما را شاد کرده و خاطراتش باعث شده که عواطف ما مانند غباری در آینه نمایان شود.

حاشیه ها

1398/01/26 13:03
alipur

مصرع دوم از بیت پنجم: دلی که شانه‌ کش زلف شاهد راز است