گنجور

غزل شمارهٔ ۴۸۱

اوگفتن ما وتو به هر رنگ ضرور است
اینش مکن اندیشه‌که او از همه دور است
آیینهٔ تنزیه وکدورت چه خیال است
جایی‌که بطون منفعل افتاد ظهور است
واداشته افسانه‌ات از فهم حقیقت
این پنبهٔ گوشت اثر آتش طور است
یاران به تلاش من مجهول بخندید
او در بر و من دربه‌در، آخر چه شعور است
بر صبحدم‌گلشن ایجاد منازید
هنگامهٔ بنیاد تبسمکده شوراست
دمسردی یاران جهان چند نهفتن
دندان به هم خوردهٔ سرمازده عور است
از شخص به تمثال تسلی نتوان شد
زحمتکش صیقل نشوی آینه‌کور است
جایی‌که خموشی‌ست سرو برگ سلامت
هرگاه زبان بال‌گشاید پر مور است
پرغره نباشید چه تحقیق وچه‌تقلید
اینها همه بیحاصلی عشق غیور است
بیدل به تو درهیچ مکان راه نبردیم
آیینه سراب است‌که تمثال تو دور است

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اوگفتن ما وتو به هر رنگ ضرور است
اینش مکن اندیشه‌که او از همه دور است
هوش مصنوعی: او می‌گوید که باید درباره من و تو به هر شکلی صحبت کرد و لازم است که در این مورد فکر کنیم، اما نباید به این فکر کنیم که او از ما دور است.
آیینهٔ تنزیه وکدورت چه خیال است
جایی‌که بطون منفعل افتاد ظهور است
هوش مصنوعی: این بیت به طرح مفهومی عمیق اشاره دارد. به بیان دیگر، واقعیت عاری از آلودگی و ناپاکی، به وضوح در جایی نشان داده می‌شود که عمق وجود انسان‌ها و اندیشه‌هایشان تحت تأثیر قرار گرفته و آن‌ها را به نوعی محدود کرده است. در این فضا، به جای خالص بودن، عناصر عجیب و غریب خود را نمایان می‌کنند و در نتیجه، حقیقت در سایه قرار می‌گیرد.
واداشته افسانه‌ات از فهم حقیقت
این پنبهٔ گوشت اثر آتش طور است
هوش مصنوعی: افسانه‌ات باعث شده که نتوانی حقیقت را درک کنی؛ این پنبه‌ای که به آن اشاره می‌کنی، تأثیر آتش را می‌سازد.
یاران به تلاش من مجهول بخندید
او در بر و من دربه‌در، آخر چه شعور است
هوش مصنوعی: دوستان به تلاش و کوشش من نمی‌دانم از چه چیزی می‌خندند، او در کنار من است و من به تنهایی در جست‌وجو و سرگردانی، در نهایت این وضعیت چه معنا و شعوری دارد؟
بر صبحدم‌گلشن ایجاد منازید
هنگامهٔ بنیاد تبسمکده شوراست
هوش مصنوعی: در صبح زود، باغی که به وجود آمده است را کوچک نشمارید، زیرا اینجا جایی است پر از شوق و شادی.
دمسردی یاران جهان چند نهفتن
دندان به هم خوردهٔ سرمازده عور است
هوش مصنوعی: دوست داشتن و ارتباطات انسان در این دنیا کوتاه و زودگذر است، نباید نسبت به ناراحتی‌ها و سختی‌ها بی‌توجه بود؛ زیرا در این سرما و سختی‌ها ممکن است به زخم‌هایی بر بخوریم که هیچ‌کس نمی‌تواند آن‌ها را پنهان کند.
از شخص به تمثال تسلی نتوان شد
زحمتکش صیقل نشوی آینه‌کور است
هوش مصنوعی: از یک فرد نمی‌توان به تصویر و شباهت او دل خوش کرد، چون اگر زحمت نکشی و تلاش نکنی، مانند آینه‌ای بدون نور و بینایی خواهی بود که فقط ظاهر را نشان می‌دهد اما درک و بینش واقعی‌ای ندارد.
جایی‌که خموشی‌ست سرو برگ سلامت
هرگاه زبان بال‌گشاید پر مور است
هوش مصنوعی: در جایی که سکوت حاکم است و درختان به خوبی رشد کرده‌اند، هر وقت که زبان به سخن باز می‌شود، تنها صدای زنگ زدن موری به گوش می‌رسد.
پرغره نباشید چه تحقیق وچه‌تقلید
اینها همه بیحاصلی عشق غیور است
هوش مصنوعی: اگر در جستجوی حقیقت و تقلید از دیگران پرحرکت و شتابزده باشید، بدانید که نتیجه‌ای از این کارها نخواهید برد؛ زیرا این رفتارها تنها موجب از دست رفتن عشق پاک و پرشور می‌شود.
بیدل به تو درهیچ مکان راه نبردیم
آیینه سراب است‌که تمثال تو دور است
هوش مصنوعی: ما هیچ‌گاه در هیچ جایی به دنبال تو نرفتیم. تصویر تو مانند آینه‌ای است که در سراب نمایان می‌شود، اما واقعیت آن دور از ماست.