غزل شمارهٔ ۴۸
حسابی نیست با وحشت جنون کامل ما را
مگر لیلی به دوش جلوه بندد محمل ما را
محبت بسکه بود از جلوهمشتاقان این محفل
به تعمیر نگه چون شمع برد آب و گل ما را
ندارد گردن تسلیم بیش از سایهٔ مویی
عبث بر ما تنک کردند تیغ قاتل ما را
غبار احتیاج امواج دریا خشک میسازد
عیار کم مگیرید آبروی سایل ما را
صفای دل به حیرت بست نقش پردهٔ هستی
فروغ شمع کام اژدها شد محفل ما را
ادبگاه وفا آنگه پرافشانی چه ننگ است این
تپیدن خاک بر سر کرد آخر بسمل ما را
دل از سعی امل بر وضع آرامیده میلرزد
مبادا دوربینی جاده سازد منزل ما را
شکست آرزو زین بیش نتوان در گره بستن
گرانجانی ز هر سو بر دل ما زد دل ما را
ز خشکیهای وضع عافیت تر میشود همت
عرق ایکاش در دریا نشاند ساحل ما را
تمیز از سایه ممکن نیست فرق دود بردارد
به روی شعله گر پاشی غبار کاهل ما را
حباب پوچ از آب گهر امیدها دارد
خداوندا به حق دل ببخشا بیدل ما را
غزل شمارهٔ ۴۷: در عالمی که با خود رنگی نبود ما راغزل شمارهٔ ۴۹: سری نبود به وحشت ز بزم جستن ما را
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حسابی نیست با وحشت جنون کامل ما را
مگر لیلی به دوش جلوه بندد محمل ما را
هوش مصنوعی: اگر لیلی به زیبایی خود، خود را به دوش کشد و ما را به جستجوی او بکشاند، هیچ چیز نمیتواند جداییمان کند یا ترس و جنون ما را کم کند.
محبت بسکه بود از جلوهمشتاقان این محفل
به تعمیر نگه چون شمع برد آب و گل ما را
هوش مصنوعی: عشق و محبت به قدری در این جمع از افراد دلبسته وجود دارد که همچون شمعی که روشناییاش را حفظ میکند، جلوی ناملایمات و سختیها را میگیرد و باعث بقای ما میشود.
ندارد گردن تسلیم بیش از سایهٔ مویی
عبث بر ما تنک کردند تیغ قاتل ما را
هوش مصنوعی: تسلیم بودن و کوتاه آمدن در برابر مشکلات، حتی به اندازه یک مو هم نمیتواند ما را از خطرات نجات دهد. دشمنان به راحتی میتوانند با تکیه بر ضعفهایمان ما را دچار آسیب کنند.
غبار احتیاج امواج دریا خشک میسازد
عیار کم مگیرید آبروی سایل ما را
هوش مصنوعی: غبار نیاز به دریا باعث میشود که زیبایی و ارزش ما کمرنگ شود. لطفاً آبرو و موقعیت ما را تحتالشعاع قرار ندهید.
صفای دل به حیرت بست نقش پردهٔ هستی
فروغ شمع کام اژدها شد محفل ما را
هوش مصنوعی: روشنی دل باعث شده تا نقوش عالم وجود برایم عجیب و غریب به نظر بیایند، و نور شمع مانند آتش اژدها، محفل ما را روشن کرده است.
ادبگاه وفا آنگه پرافشانی چه ننگ است این
تپیدن خاک بر سر کرد آخر بسمل ما را
هوش مصنوعی: در جایی که وفا و ادب وجود دارد، چگونه میتوان بیادبی کرد؟ چه زشت است وقتی که ما به خاک برسر میافتیم و مجروح شدهایم، اینگونه به خود ببالیم.
دل از سعی امل بر وضع آرامیده میلرزد
مبادا دوربینی جاده سازد منزل ما را
هوش مصنوعی: دل از تلاشهای بیهوده آسوده شده و میلرزد؛ نکند که کسی به دوربینی، راهی را برای ما بسازد.
شکست آرزو زین بیش نتوان در گره بستن
گرانجانی ز هر سو بر دل ما زد دل ما را
هوش مصنوعی: نتوانم بیشتر از این آرزوهایم را شکست بخورم، زیرا دل ما به شدت تحت فشار و سختی است که از هر سو بر آن فرود میآید.
ز خشکیهای وضع عافیت تر میشود همت
عرق ایکاش در دریا نشاند ساحل ما را
هوش مصنوعی: با دشواریهای زندگی، اراده و تلاش ما قویتر میشود. کاش دریا ما را به کنار خود ببرد و به ما آرامش بخشد.
تمیز از سایه ممکن نیست فرق دود بردارد
به روی شعله گر پاشی غبار کاهل ما را
هوش مصنوعی: تشخیص تمیز از سایه ممکن نیست؛ مانند این است که بخواهیم تفاوت بین دود و شعله را مشخص کنیم. وقتی که غبار بیخیالی و بیعملی بر ما نشسته، دیدن حقیقت و واقعیتها برایمان دشوار میشود.
حباب پوچ از آب گهر امیدها دارد
خداوندا به حق دل ببخشا بیدل ما را
هوش مصنوعی: حبابی که به ظاهر کمارزش است، در حقیقت از آب و مروارید امیدها تشکیل شده است. خداوندا، به خاطر دلتنگی ما، لطفی به دل بیدل ما بفرما.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۴۸ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1394/05/24 00:07
عبدالغفار
فرد 6 مصرع اول چنین است:
ادبگاه وفا ، آنگه پر افشانی ، چه ننگ است این