گنجور

غزل شمارهٔ ۴۷۸

رزق‌، خلوتگه اندیشهٔ روزی‌خوار است
دانه هرگاه مژه بازکند منقار است
قطرهٔ ما نشد آگاه تامل‌، ورنه
موج این بحر گهرخیز گریبان زار است
الفت جسم صفای دل ما داد به زنگ
آب این آینه یکسر عرق‌ گلکار است
طرف دامان تعلق ز خراش ایمن نیست
مفت ‌دیوانه‌ که صحرای ‌جنون بی‌خار است
از کج‌اندیشی ‌دل وضع جهان دلکش نیست
غم تمثال مخور آینه ناهموار است
بر تعین زده‌ای زحمت تحقیق مده
سر سودایی سامان به گریبان بار است
در بهاری‌که سر و برگ طرب رنگ فناست
دست بر سر زدنت به زگل دستار است
ادب آموز هوستازی غفلت پیری‌ست
سایه را پای به دامن‌، ز خم دیوار است
رنگها بال‌فشان می‌رود و می‌آید
این چمن عالم تجدید کهن تکرار است
ای ندامت مد‌د‌ی کز غم اسباب جهان
دست سودن هوسی دارد و پُر بیکار است
بیدل از زندگی آخر نتوان جان بردن
رنگ این باغ هوس آتش بی‌زنهار است

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رزق‌، خلوتگه اندیشهٔ روزی‌خوار است
دانه هرگاه مژه بازکند منقار است
هوش مصنوعی: رزق، جایی است که فکر و تدبیر برای تأمین زندگی در آنجا شکل می‌گیرد. هر زمان که چشم برهم بزنید و فرصت را غنیمت بشمارید، به مانند پرنده‌ای که منقار خود را باز کند، به شما می‌رسد.
قطرهٔ ما نشد آگاه تامل‌، ورنه
موج این بحر گهرخیز گریبان زار است
هوش مصنوعی: ما که درک درست و عمیقی نداریم، اگر کمی بیندیشیم متوجه می‌شویم که این دریا پر از جواهرات و زیبایی‌هاست و وضعیتش بسیار دل‌خراش و خالی از سرزندگی است.
الفت جسم صفای دل ما داد به زنگ
آب این آینه یکسر عرق‌ گلکار است
هوش مصنوعی: دوستی و نزدیکی میان انسان‌ها، باعث می‌شود که دل‌های ما به آرامش و روشنی برسد. زیبایی و لطافت این آینه، نشان‌دهنده عشق و احساسات پاک ماست که مانند عرق گل بر آن نشسته است.
طرف دامان تعلق ز خراش ایمن نیست
مفت ‌دیوانه‌ که صحرای ‌جنون بی‌خار است
هوش مصنوعی: کسی که به چیزهای دنیوی و مادی وابسته است، هر لحظه ممکن است آسیب ببیند و در دام مشکلات گرفتار شود. همچنین، هیچ بی‌پروا و دیوانه‌ای هم نمی‌تواند بگوید که در بی‌خیالی و جنون به راحتی زندگی می‌کند، چرا که در آنجا نیز خطراتی وجود دارد.
از کج‌اندیشی ‌دل وضع جهان دلکش نیست
غم تمثال مخور آینه ناهموار است
هوش مصنوعی: از نادرستی فکر و نگرش دل، وضعیت جهان زیبا و دلنشین نیست. غم و اندوه را در چهره خود نمانید، چرا که آینه از شکل و فرم نامناسبی برخوردار است.
بر تعین زده‌ای زحمت تحقیق مده
سر سودایی سامان به گریبان بار است
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که نیازی نیست برای پیدا کردن حقیقت یا پاسخ به سوالات پیچیده، خود را به زحمت بندازید. اندیشه‌های پریشان و نامنظم شما تنها شما را سردرگم می‌کند و بهتر است به دنبال راه حل‌هایی منطقی و مناسب باشید.
در بهاری‌که سر و برگ طرب رنگ فناست
دست بر سر زدنت به زگل دستار است
هوش مصنوعی: در بهاری که زیبایی‌ها و شادی‌ها به زودی زوال می‌یابند، نوازش کردن سرت به مراتب از گل و لطافت آن بهتر و زیباتر است.
ادب آموز هوستازی غفلت پیری‌ست
سایه را پای به دامن‌، ز خم دیوار است
هوش مصنوعی: آموزش ادب به ما می‌آموزد که از غفلت در پیری پرهیز کنیم، چرا که مانند سایه‌ای که به دامن دیوار تکیه دارد، مراقب دنیای اطراف خود باشیم و در این راه از تجربیات زندگی بهره‌مند شویم.
رنگها بال‌فشان می‌رود و می‌آید
این چمن عالم تجدید کهن تکرار است
هوش مصنوعی: رنگ‌ها در این چمن در حال تغییر و نمایش هستند و هر بار دوباره تکرار می‌شوند. اینجا جایی است که هر بار زیبایی و طراوت به شکلی نو به وجود می‌آید، ولی در عین حال، همه چیز در حال تکرار و بازگشت به حالت‌های گذشته است.
ای ندامت مد‌د‌ی کز غم اسباب جهان
دست سودن هوسی دارد و پُر بیکار است
هوش مصنوعی: ای ندامت، تو کمک بزرگی هستی، چون از غم‌ها و مشکلات زندگی رهایی نمی‌بخشی و آدمی را به کاری بی‌هوده مشغول می‌کنی.
بیدل از زندگی آخر نتوان جان بردن
رنگ این باغ هوس آتش بی‌زنهار است
هوش مصنوعی: بیدل می‌گوید که در زندگی نمی‌توان از رنگ و زیبایی باغ آرزوها به راحتی دل کند. این تمایل و آرزو مانند آتشی است که خطرناک و بی‌محاباست.