گنجور

غزل شمارهٔ ۴۷۴

وحشت مدعا جنون ثمر است
ناله بال‌فشانده ی اثر است
سوختن نشئهٔ طراوت ماست
شمع از داغ خویش گل به سر است
شب عشرت غنیمت غفلت
مژه‌ گر باز می‌کنی سحر است
سنگ در دامن امید مبند
فرصت آیینه‌داری شرر است
ساز نومیدی اختیاری نیست
خامشی نالهٔ شکست پر است
نتوان خجلت مراد کشید
ای خوش آن ئاله‌ای ‌که بی‌اثر ا‌ست
اشک گر دام مدعا طلبیست
چشم ما از قماش‌گریه تر است
وضع این بحر سخت بی‌پرواست
ورنه هر قطره قابل گهر است
سایه تا خاک پُر تفاوت نیست
از بقا تا فنا همین قدر است
درد کامل دلیل آزادیست
تا نفس ناله نیست در جگر است
همچو آیینه بسکه دلتنگیم
خانهٔ ما برون‌نشین در است
بیدل از کلفت شکست منال
بزم هستی دکان شیشه‌گر است

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

وحشت مدعا جنون ثمر است
ناله بال‌فشانده ی اثر است
هوش مصنوعی: وحشت و دلواپسی به خودی خود نشان‌دهنده جنون است و ناله‌ای که از دل برخاسته، نشانه‌ای از تأثیرات عمیق است.
سوختن نشئهٔ طراوت ماست
شمع از داغ خویش گل به سر است
هوش مصنوعی: سوختن ما بر اثر شوق و تازگی‌امان است؛ مانند شمع که به خاطر گرمای خود، گل را به سر می‌پروراند.
شب عشرت غنیمت غفلت
مژه‌ گر باز می‌کنی سحر است
هوش مصنوعی: در شب خوشی و لذت، از غفلت غنیمت استفاده کن؛ اگر چشمانت را باز کنی، صبح به سر آمده است.
سنگ در دامن امید مبند
فرصت آیینه‌داری شرر است
هوش مصنوعی: به امید خود، سنگینی نکن؛ چرا که فرصت روشنی همانند آینه‌ای برای درخشش و شکوه است.
ساز نومیدی اختیاری نیست
خامشی نالهٔ شکست پر است
هوش مصنوعی: انتخاب ناامیدی به دست انسان نیست، چون سکوت نیز پر از صدای زخم‌ها و شکست‌هاست.
نتوان خجلت مراد کشید
ای خوش آن ئاله‌ای ‌که بی‌اثر ا‌ست
هوش مصنوعی: نمی‌شود که خجالت چیزی را از دل خرد برداشت، خوشا به حال آن آوازه‌ای که تأثیری ندارد.
اشک گر دام مدعا طلبیست
چشم ما از قماش‌گریه تر است
هوش مصنوعی: اگر اشک تو نشانه‌ای برای رسیدن به خواسته‌ات باشد، باید بگویم که چشم ما از خود گریه، بیشتر احساساتی و درگیر است.
وضع این بحر سخت بی‌پرواست
ورنه هر قطره قابل گهر است
هوش مصنوعی: وضعیت این دریا به گونه‌ای است که هیچ ترسی ندارد؛ اما اگر دقت کنیم، هر قطره آن می‌تواند ارزشمند باشد.
سایه تا خاک پُر تفاوت نیست
از بقا تا فنا همین قدر است
هوش مصنوعی: سایه و خاک هیچ تفاوتی ندارند، همان‌طور که میان ادامه حیات و مرگ فاصله‌ای نیست.
درد کامل دلیل آزادیست
تا نفس ناله نیست در جگر است
هوش مصنوعی: درد تمام، سبب رهایی است چرا که تا زمانی که غم و اندوه در دل وجود دارد، فریاد و ناله‌ای شنیده نمی‌شود.
همچو آیینه بسکه دلتنگیم
خانهٔ ما برون‌نشین در است
هوش مصنوعی: ما به اندازه‌ای دلتنگ هستیم که خانه‌یمان به طور کامل شبیه یک آیینه شده است؛ به طوری که انگار درِ خانه‌امان بر روی دنیای بیرونی باز است.
بیدل از کلفت شکست منال
بزم هستی دکان شیشه‌گر است
هوش مصنوعی: از ناراحتی و درد شکست خورده، غمگین نباش. زندگی مانند مغازه‌ای است که شیشه‌گر در آن کار می‌کند؛ شکسته‌ها نیز می‌توانند به زیبایی تازه‌ای تبدیل شوند.