گنجور

غزل شمارهٔ ۴۶۴

درآن مقام‌که عرض جلال معبود است
غبار نیستی ماست آنچه موجود است
جهان بی‌جهتی قابل تعین نیست
به هرطرف‌که‌اشارت‌کنیم محدود است
مشو محاسب غفلت به علم یکتایی
احد شمردنت اینجا حساب معدود است
خموش تا نفست ما و من نینگیزد
نهال شعله به هرجاست ریشه‌اش دود است
ز نقد و جنس خود آگه نه‌ای درتن بازار
اگر به فهم زبان هم رسیده‌ای سود است
نیاز تا نبری‌، رمز ناز نشکافی
به هرکجا اثر سجده‌ای‌ست مسجود است
بیاض دیدهٔ یعقوب ناامیدی نیست
در انتظار بهی‌، داغ ما نمکسود است
ز سرنوشت مپرسید، منفعل رقمیم
جبین، خطی‌که نشان می‌دهد، نم‌اندود است
قبول اگر طلبی‌، نیستی‌گزین بیدل
که غیرخاک شدن هرچه هست مردود است

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

درآن مقام‌که عرض جلال معبود است
غبار نیستی ماست آنچه موجود است
هوش مصنوعی: در آن جایی که عظمت و شکوه خدایی وجود دارد، چیزی جز غبار وجود ما نیست و آنچه که به چشم می‌خورد، خود را فراتر از حقیقت نمی‌داند.
جهان بی‌جهتی قابل تعین نیست
به هرطرف‌که‌اشارت‌کنیم محدود است
هوش مصنوعی: جهان بدون هدف و معنی قابل تعریف نیست، زیرا هر سمتی که برویم، در نهایت به یک محدودیت می‌رسیم.
مشو محاسب غفلت به علم یکتایی
احد شمردنت اینجا حساب معدود است
هوش مصنوعی: در محاسبه غفلتت به علم و دانش یکتایی خداوند توجه نکن، زیرا در این دنیا، شمارش و حساب محدود است.
خموش تا نفست ما و من نینگیزد
نهال شعله به هرجاست ریشه‌اش دود است
هوش مصنوعی: سکوت کن تا نفس تو باعث بروز حس خودخواهی نشود، چون که شعله در هر جایی به ریشه‌اش یعنی دود وابسته است.
ز نقد و جنس خود آگه نه‌ای درتن بازار
اگر به فهم زبان هم رسیده‌ای سود است
هوش مصنوعی: اگر درباره ارزش و کیفیت خود آگاهی نداری، در این بازار که پر از معامله و خرید و فروش است، حتی اگر به زبان هم تسلط داشته باشی، فایده‌ای نخواهد داشت.
نیاز تا نبری‌، رمز ناز نشکافی
به هرکجا اثر سجده‌ای‌ست مسجود است
هوش مصنوعی: تا وقتی که نیاز را برطرف نکردی، رازهای زیبایی را نخواهی فهمید. در هر جا که دیدی، نشانه‌ای از سجده وجود دارد و هر چیزی که سجده شده، مورد پرستش است.
بیاض دیدهٔ یعقوب ناامیدی نیست
در انتظار بهی‌، داغ ما نمکسود است
هوش مصنوعی: چشم‌ های یعقوب که نماد اشتیاق و امید به بازگشت فرزندش است، نمادی از ناامیدی نیست. ما در انتظار بهبودی هستیم و داغ ما هیچ‌گاه از بین نمی‌رود.
ز سرنوشت مپرسید، منفعل رقمیم
جبین، خطی‌که نشان می‌دهد، نم‌اندود است
هوش مصنوعی: از سرنوشت نپرسید، ما تحت تأثیر تقدیر قرار داریم. نشانه‌ای که روی پیشانی‌مان هست، حکایت از باران و رنج می‌کند.
قبول اگر طلبی‌، نیستی‌گزین بیدل
که غیرخاک شدن هرچه هست مردود است
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی چیزی را بپذیری، تنها گزینه‌ات بودن در عرصه نیازی به وجود است. بیدل، جز خاک و خاکی شدن هیچ چیز دیگری مورد قبول نیست.

حاشیه ها

1394/08/12 17:11
حمید زارعی

وزن غزل اشتباه قید شده
وزن غزل در اصل اینه
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

1394/12/05 20:03
مرتضی توکلی

به نسخه چاپی دسترسی ندارم ولی اگر اشتباه نکنم مصرع اول بیت پنجم را اینطور شنیده ام:
ز نقد و جنس خود آگه نه‌ای دراین بازار