گنجور

غزل شمارهٔ ۴۶۲

زیر گردون طبع آزادی‌نوایی برنخاست
بس که پستی داشت این گنبد، صدایی برنخاست
هرکه دیدیم از تعلق در طلسمِ سنگ بود
یک شرر آزادهٔ ازخودجدایی برنخاست
عمر رفت و آهِ دردی از دل ما سر نزد
کاروان بگذشت و آواز درایی برنخاست
اینکه می‌نالیم عرض شکوهٔ بیدردی‌ است
ورنه از ما نالهٔ درد آشنایی برنخاست
کشتی خود با خدا بسپار کز توفان یأس
عالمی شد غرق و دست ناخدایی برنخاست
در هجوم‌ آباد ظلمت سایه پُر بی ‌آبروست
مفت خود فهمید اگر اینجا همایی برنخاست
مفلسان را مایهٔ شهرت همان دست تهی‌ست
تا به قید برگ بود از نی نوایی برنخاست
خوش نگون‌بختم که در محراب طاق ابرُوَش
دیده‌ام را یک مژه دست دعایی برنخاست
دهر اگر غفلت رواج جهل باشد باک نیست
جلوه‌ها بیرنگ بود آیینه‌رایی برنخاست
خاطر ما شکوه‌ای از جور گردون سر نکرد
بارها بشکست و زین مینا صدایی برنخاست
گر زمین برخیزد از جا نقش پا افتاده است
زین طلسم‌ عجز چون‌ من بی‌عصایی برنخاست
در هوای مقدمش بیدل به خاک انتظار
نقش پا گشتیم لیک آواز پایی برنخاست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زیر گردون طبع آزادی‌نوایی برنخاست
بس که پستی داشت این گنبد، صدایی برنخاست
هوش مصنوعی: در زیر آسمان، صدای آزادی هرگز بلند نشده است، زیرا این دنیا بسیار پایین و ناامیدکننده بوده و نتوانسته صدایی به‌جا بگذارد.
هرکه دیدیم از تعلق در طلسمِ سنگ بود
یک شرر آزادهٔ ازخودجدایی برنخاست
هوش مصنوعی: هر کسی را که دیدیم، در بند وابستگی‌ها و محدودیت‌ها بود. اما یک شعله‌ی آزاد و مستقل به وجود آمد که از این وابستگی‌ها رها نگردید.
عمر رفت و آهِ دردی از دل ما سر نزد
کاروان بگذشت و آواز درایی برنخاست
هوش مصنوعی: عمر به سرعت گذشت و ما هیچ ناله و فریادی از درد دل خود برنیاوردیم. کاروانی رد شد و صدای دریا هم به گوش نرسید.
اینکه می‌نالیم عرض شکوهٔ بیدردی‌ است
ورنه از ما نالهٔ درد آشنایی برنخاست
هوش مصنوعی: ما که گله و شکایت می‌کنیم، در حقیقت به خاطر بی‌احساسی خودمان است؛ در واقع به خاطر دوستی و آشنایی با دردهای واقعی، از ما ناله‌ای برنمی‌خیزد.
کشتی خود با خدا بسپار کز توفان یأس
عالمی شد غرق و دست ناخدایی برنخاست
هوش مصنوعی: کشتی خود را به خدا بسپار، چرا که در طوفان ناامیدی، بسیاری غرق شدند و هیچ ناخدایی پیدا نشد تا کمک کند.
در هجوم‌ آباد ظلمت سایه پُر بی ‌آبروست
مفت خود فهمید اگر اینجا همایی برنخاست
هوش مصنوعی: در دل تاریکی و ظلمت، هیچ چیز به وضوح و زیبایی نمی‌درخشد و همواره بی‌احترامی و بی‌اعتباری وجود دارد. اگر کسی در این محیط نامناسب و پر از چالش‌ها، احساس افتخار کند، نشان می‌دهد که درک صحیحی از واقعیت‌ها ندارد و حتی اگر همای بزرگی هم باشد، نمی‌تواند خود را در این فضا نشان دهد.
مفلسان را مایهٔ شهرت همان دست تهی‌ست
تا به قید برگ بود از نی نوایی برنخاست
هوش مصنوعی: فقرا و بی‌پول‌ها در واقع، شهرت و نام و نشانشان به همین وضعیتی است که دارند یعنی به خالی بودن دستانشان. تا زمانی که کاهشی در وضعیت آن‌ها وجود ندارد و آن‌ها در قید و بند چیزی نیستند، صدایی از نای و توانایی‌شان شنیده نمی‌شود.
خوش نگون‌بختم که در محراب طاق ابرُوَش
دیده‌ام را یک مژه دست دعایی برنخاست
هوش مصنوعی: من به خوبی درک می‌کنم که گرفتار روزهای سختی شده‌ام، زیرا هنگامی که در مقابل زیبایی و جذبه او قرار می‌گیرم، حتی یک مژه هم برای دعا و درخواست از او برنمی‌خیزد.
دهر اگر غفلت رواج جهل باشد باک نیست
جلوه‌ها بیرنگ بود آیینه‌رایی برنخاست
هوش مصنوعی: اگر در دنیا غفلت و نادانی گسترش یافته باشد، نگران نباشید، چرا که زیبایی‌ها و جلوه‌ها بی‌رنگ و بی‌معنا هستند و هنوز حقیقت و روشنایی به وجود نیامده است.
خاطر ما شکوه‌ای از جور گردون سر نکرد
بارها بشکست و زین مینا صدایی برنخاست
هوش مصنوعی: دل ما از ستم روزگار شکایت نکرد. بارها سختی‌ها را تحمل کردیم و از این طریق هیچ صدایی برنخاست.
گر زمین برخیزد از جا نقش پا افتاده است
زین طلسم‌ عجز چون‌ من بی‌عصایی برنخاست
هوش مصنوعی: اگر زمین از جا بلند شود، رد پای من بر روی آن باقی مانده است. چون من، آن‌گونه که هستم، حتی بدون عصا هم نمی‌توانم از این حالت ناتوانی برخیزم.
در هوای مقدمش بیدل به خاک انتظار
نقش پا گشتیم لیک آواز پایی برنخاست
هوش مصنوعی: در فضای حضور او، بی‌خبر از انتظار، ما به نشانه‌های او در خاک دنیا نگریستیم، اما هیچ صدای قدمی به گوش نرسید.

حاشیه ها

1396/03/29 01:05
بشیر رحیمی

لطفا کلمه‌ی «ابروش» را در مصراع ذیل به «ابرویش» اصلاح کنید:
خوش نگون‌بختم که در محراب طاق ابرویش

1396/03/29 01:05
مهناز ، س

گرامی بشیر
اگر بخوانید : اَبرُوَش با فتحه روی {و} ایرادی درین بیت نیست
مانا باشید