غزل شمارهٔ ۳۶
گذشتاز چرخ و بگرفتآبله چشمثریا را
هوایت تاکجا ازپا نشان؟ نالهٔ ما را
تأمل تا چه درگوش افکند پیمانهٔ ما را
نوایی هست درخاطرشک؟ رنگ مینا را
ندارد شور امکان جز بهکنج فقر آسودن
اگر ساحل شوی در آبگوهرگیر دریا را
دریندریا ز بس فرش استاجزایشکست من
بههرسومیروم چون موج برخود مینهم پا را
به تدبیر دگر نتوان ز داغکلفت آسودن
مگرآبی زند خاکستر ما آتش ما را
بهحال خویشتن نگذاشت دل راشوخی آهم
هواییکرد رقصگردباد اجزای صحرا را
درین ویرانه همچشم نگاهمکز سبکروحی
درون خانهام وز خویش خالی کردهام جا را
بهشتی از دل هر ذره در پروز میآید
اگر در خاک ریزد حسرتم رنگ تمنا را
مبادا ناله ربط داغهای دل زند ببرهم
مشوران ای جنون این شعلهٔ زنجیر درپا را
تجاهل چون حباباز فهمهستی مفت جمعیت
تو میآیی برون زنهار مشکاف این معما را
به هرسو چشم واکردم نگه وقف خطاکردم
نمیدانم چه پیش آمد من غفلت تقاضا را
همین درد است برگ عشرت خونیندلان بیدل
هجومگریه مست خنده دارد طبع مینا را
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۳۶ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1396/02/08 12:05
بشیر رحیمی
لطفا این ابیات را اصلاح بفرمایید:
بیت اول/ مصراع دوم:
هوایت تا کجا از پا نشاند نالهی ما را
بیت دوم/ مصراع دوم:
نوایی هست در خاطر، شکست رنگ مینا را
بیت هشتم/ مصراع اول:
بهشتی از دل هر ذره در پرواز میآید
بیت نهم / مصراع اول:
مبادا ناله، ربط داغهای دل زند برهم
اگر فواصل بین کلمات رعایت شود بسیار خوب است. همچنین فواصل مجازی بین ترکیب «غفلتتقاضا» منظور شود.