گنجور

غزل شمارهٔ ۳۵

خط آوردی و ننوشتی برات مطلب ما را
به خودکردی دراز آخر زبان دود دلها را
هوایت نکهت‌گل راکند داغ دل‌گلشن
تمنایت نگه در دیده خون سازد تماشا را
سفید از حسرت این انتظار است استخوان من
که یارب ناوکت درکوچهٔ دل‌کی نهد پا را
غبار رنگ ما از عاجزی بالی نزد ورنه
شکست طره‌ات عمری‌ست پیدامی‌کند مارا
حریف وحشت دل دیدهٔ حیران نمی‌گردد
گهر مشکل فراهم آورد اجزای دریا را
سخن تادر جهان باقی‌ست از معدومی آزادم
زبان‌گفتگوها بال پروازست عنقا را
خزان چهره بس باشد بهارآبروی مسن
گواه فتح دل دارم شکست رنگ سیما را
بلند وپست خار راه عجز ما نمی‌گردد
به‌پهلو قطع‌سازد سایه چندین‌کوه‌و صحرا را
الهی از سر ماکم نگردد سایهٔ مستی
که بی‌صهبا به پیشانی سجودی نیست مینا را
به بزم وصل از شوق فضول ایمن نی‌ام بیدل
مبادابرام‌، تمهید تغافل گردد ایما را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۳۵ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1394/07/19 22:10
زمانی اسماعیل

دوستی معنی بیت پایانی را از من پرسید و من برداشتم رو براش وینجوری نوشتم:
اگر اجازه داشته باشیم " ایما " را همچنان که درگویش گناوه ای ها هم رایج است؛ "ما"معنی کنیم آنگاه برداشت من از این بیت چنین است :
من حتی در مجلس وصال هم از فضولی های شوق ( اشتیاق بیش ازحد ) در امان نیستم و می ترسم که مبادا اصرار بیش از حد در وصال یار باعث غفلت من از اصل عشق و بزرگی معشوق شود.

1399/07/09 21:10
احمد آذرکمان ۰۴۹۰۳۰۰۶۶۹.a@gmail.com

کتاب پیکرم یک موج می شیرازه می خواهد/نم آبی فراهم می کند خاک پربشان را. بیدل دهلوی، بیژن الهی، در ترجمه ی شعری از نرودا، «فراهم» را نه به معنای معمولِ «مهیا» یا «حاصل شدن» که به معنای «گردهم» آمدن و «مجتمع»(خلافِ پراکندگی) به کار برده. بعد فهمیدیم معنی تالیف هم می دهد. از صفحه اینستاگرام مانا روانبد
ــــــــــــــ

1399/07/09 21:10
احمد آذرکمان ۰۴۹۰۳۰۰۶۶۹.a@gmail.com

«یک موجِ می»، مسلماً برابر با «نمِ آبی» نیست، پس کتابِ پیکر بیدل، پریشان تر از چیزیست که به ظاهر از دریچه ی بیت پیداست