اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خط آوردی و ننوشتی برات مطلب ما را
به خودکردی دراز آخر زبان دود دلها را
هوش مصنوعی: تو پیامی آوردی و چیزی ننوشتی، اما در دل ما به قدری تاثیر گذاشتی که زبانها به خاطر حسرت و درد، به دود تبدیل شدند.
هوایت نکهتگل راکند داغ دلگلشن
تمنایت نگه در دیده خون سازد تماشا را
هوش مصنوعی: علاقه و عشق به تو مانند عطر گل است که دل را میسوزاند. آرزوی دیدن تو در دل و دیدهام زخم میزند و تماشا کردن از این درد، غمانگیز است.
سفید از حسرت این انتظار است استخوان من
که یارب ناوکت درکوچهٔ دلکی نهد پا را
هوش مصنوعی: استخوان من به خاطر حسرت و انتظار به رنگ سفید درآمده است. ای کاش، ای کاش که ناوک عشق تو روزی در کوچهٔ دل من قدم بگذارد.
غبار رنگ ما از عاجزی بالی نزد ورنه
شکست طرهات عمریست پیدامیکند مارا
هوش مصنوعی: اگر ما به خاطر ناتوانیمان نتوانیم خود را نشان دهیم، مطمئن باش که در طول عمر ما، این زیبایی و جذابیت توست که دل ما را میزند و ما را تحت تاثیر قرار میدهد.
حریف وحشت دل دیدهٔ حیران نمیگردد
گهر مشکل فراهم آورد اجزای دریا را
هوش مصنوعی: دل همیشه در ترس و حیرت است و نمیتواند به راحتی با چالشها کنار بیاید. اما در عوض، گنجینههای گرانبهایی از مشکلات را به وجود میآورد که نیاز به صبر و تلاش دارد تا به دست آید.
سخن تادر جهان باقیست از معدومی آزادم
زبانگفتگوها بال پروازست عنقا را
هوش مصنوعی: سخن و گفتار در جهان همیشه باقی میماند و از چیزی که وجود ندارد آزاد است. گفتگوها، همچون پرواز، به جستجوی ناشناختهها میپردازند.
خزان چهره بس باشد بهارآبروی مسن
گواه فتح دل دارم شکست رنگ سیما را
هوش مصنوعی: طبیعت پاییز خودش زیباییهای خاصی دارد و من به تجربهای از پیروزی بر دل خودم اشاره میکنم که در آن شکست رنگ چهرهام را احساس کردهام.
بلند وپست خار راه عجز ما نمیگردد
بهپهلو قطعسازد سایه چندینکوهو صحرا را
هوش مصنوعی: همه چیز در عالم نمیتواند مانع عجز و ناتوانی ما شود و سایه کوهها و دشتهای بزرگ هم نمیتواند به ما کمک کند.
الهی از سر ماکم نگردد سایهٔ مستی
که بیصهبا به پیشانی سجودی نیست مینا را
هوش مصنوعی: خدایا، امیدوارم همیشه سایهٔ نوشیدنی و خوشحالی از سر ما برداشته نشود؛ زیرا بدون شراب و مستی، هیچ تعبیری برای سجده و عبادت نیست.
به بزم وصل از شوق فضول ایمن نیام بیدل
مبادابرام، تمهید تغافل گردد ایما را
هوش مصنوعی: در جشن وصال، به خاطر شوق زیادم نمیتوانم آرام و بیخیال باشم. باشد که به خاطر بیتوجهی به دنیا، از نشانههای عشق در امان نباشم.
حاشیه ها
1394/07/19 22:10
زمانی اسماعیل
دوستی معنی بیت پایانی را از من پرسید و من برداشتم رو براش وینجوری نوشتم:
اگر اجازه داشته باشیم " ایما " را همچنان که درگویش گناوه ای ها هم رایج است؛ "ما"معنی کنیم آنگاه برداشت من از این بیت چنین است :
من حتی در مجلس وصال هم از فضولی های شوق ( اشتیاق بیش ازحد ) در امان نیستم و می ترسم که مبادا اصرار بیش از حد در وصال یار باعث غفلت من از اصل عشق و بزرگی معشوق شود.
1399/07/09 21:10
احمد آذرکمان ۰۴۹۰۳۰۰۶۶۹.a@gmail.com
کتاب پیکرم یک موج می شیرازه می خواهد/نم آبی فراهم می کند خاک پربشان را. بیدل دهلوی، بیژن الهی، در ترجمه ی شعری از نرودا، «فراهم» را نه به معنای معمولِ «مهیا» یا «حاصل شدن» که به معنای «گردهم» آمدن و «مجتمع»(خلافِ پراکندگی) به کار برده. بعد فهمیدیم معنی تالیف هم می دهد. از صفحه اینستاگرام مانا روانبد
ــــــــــــــ
1399/07/09 21:10
احمد آذرکمان ۰۴۹۰۳۰۰۶۶۹.a@gmail.com
«یک موجِ می»، مسلماً برابر با «نمِ آبی» نیست، پس کتابِ پیکر بیدل، پریشان تر از چیزیست که به ظاهر از دریچه ی بیت پیداست