گنجور

غزل شمارهٔ ۳۳۰

آسودگان گوشهٔ دامان بوریا
مخمل خریده‌اند ز دکان بوریا
بی‌باک پا منه به ادبگاه اهل فقر
خوابیده است شیر نیستان بوریا
بوی‌گل ادب ز دماغم نمی‌رود
غلتیده‌ام دو روز به دامان بوریا
از عالم تسلی خاکم اشاره‌ایست
غافل نی‌ام ز چشمک پنهان بوریا
صد خامه بشکنی‌که به مشق ادب رسی
خط‌هاست درکتاب دبستان بوریا
بی‌خوابی که زحمت پهلوی‌کس مباد
برخاسته است از صف مژگان بوریا
زین جاده انحراف ندارد فتادگی
مسطر زده است صفحهٔ میدان بوریا
فقرم به پایداری نقش بنای عجز
آخر زمین‌گرفت به دندان بوریا
لب بستهٔ حلاوت‌کنج قناعتیم
نی بی‌صداست در شکرستان بوریا
بیدل فریب نعمت دیگرکه می‌خورد
مهمان راحتم به سر خوان بوریا

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آسودگان گوشهٔ دامان بوریا
مخمل خریده‌اند ز دکان بوریا
هوش مصنوعی: آرامش‌طلبان در گوشهٔ زندگی ساده و معمولی خود، به جای آنکه به دنبال تجملات و زندگی لوکس باشند، از جاهایی که جزئیات ساده و بی‌نقش دارند، چیزهای زیبا و باارزشی را می‌خرند.
بی‌باک پا منه به ادبگاه اهل فقر
خوابیده است شیر نیستان بوریا
هوش مصنوعی: به خودش مغرور نشو و در محافل افراد فقیر خود را قرار نده، چرا که در آنجا، قدرت و شجاعت واقعی ناشی از فقر و سختی‌ها آرام گرفته است.
بوی‌گل ادب ز دماغم نمی‌رود
غلتیده‌ام دو روز به دامان بوریا
هوش مصنوعی: عطر گل انسانیت از یادم نمی‌رود، زیرا دو روز در آغوش خوشبختی و آرامش بوده‌ام.
از عالم تسلی خاکم اشاره‌ایست
غافل نی‌ام ز چشمک پنهان بوریا
هوش مصنوعی: در دنیای مادی، وجود من نشانه‌ای از تسلی و آرامش است. من از نگاه‌های پنهانی که در پس ظواهر دنیا وجود دارند، غافل نیستم.
صد خامه بشکنی‌که به مشق ادب رسی
خط‌هاست درکتاب دبستان بوریا
هوش مصنوعی: اگر صد قلم را بشکنی تا در یادگیری ادب و علم موفق شوی، تنها خطوطی از یک کتاب ابتدایی در دست خواهی داشت.
بی‌خوابی که زحمت پهلوی‌کس مباد
برخاسته است از صف مژگان بوریا
هوش مصنوعی: شبی که خواب بر چشمانم نیامده و رنجی از آن برای کسی وجود ندارد، حاصل افسون و زیبایی مژگان کسی است که در دل من نشسته است.
زین جاده انحراف ندارد فتادگی
مسطر زده است صفحهٔ میدان بوریا
هوش مصنوعی: در این جاده هیچ انحرافی وجود ندارد و خط‌های روشنی راه را مشخص کرده‌اند که به مانند یک صفحهٔ مرتب در میدان بُریا (که می‌تواند نماد فضایی وسیع و بی‌کران باشد) به نظر می‌رسد.
فقرم به پایداری نقش بنای عجز
آخر زمین‌گرفت به دندان بوریا
هوش مصنوعی: فقر و ناتوانی من به قدری پایدار است که مانند بنایی محکم شده، و در نهایت این وضعیت به حدی برایم دشوار شده که توان مقابله با آن را ندارم.
لب بستهٔ حلاوت‌کنج قناعتیم
نی بی‌صداست در شکرستان بوریا
هوش مصنوعی: ما آرام و بی‌سر و صدا از خوشی‌های زندگی ساده و حقایق کوچک لذت می‌بریم و در دنیای شیرین و پراشرافی، جایی برای ما نیست.
بیدل فریب نعمت دیگرکه می‌خورد
مهمان راحتم به سر خوان بوریا
هوش مصنوعی: بیدل فریب نعمت دیگری را که می‌خورد، مهمان را به راحتی بر سر سفره‌اش می‌نشاند.

حاشیه ها

1395/04/26 08:06
مجتبی آموزگار

منفجر شدم !!!!!!!!!!!

1396/06/10 00:09
ابوالفضل سلطانپور

بوی گل ادب ز دماغم نمی رود
شاعز، تعبیر زیبایی برای «زیبایی اخلاق نیکو» به کار برده.
اخلاق خوب مثل «بوی خوش» گل می مونه.
خدا شاعر رو رحمت کنه.