غزل شمارهٔ ۳۲۷
به هر جبینکه بود سطری ازکتاب حیا
ز نقطهٔ عرقم دارد انتخاب حیا
شبی به روی عرقناک او نظرکردم
گذشت عمر وشنا میکنم درآب حیا
ز لعل او به خیالم سؤال بوسهگذشت
هزار لب به عرق دادم از جواب حیا
دمیکه ناز به شوخی زند چه خواهدکرد
پری رخیکه عرق میکند زتاب حیا
ز روی یارکسی پردة عرق نشکافت
گشاده چون شد ازین تکمهها نقاب حیا
عرق ز پیکر من شست نقش پیدایی
هنوز پاک نمیگردم از حساب حیا
دگر مخواه ز من ثاب هرزهجولانی
دویدهام عرقی چند در رکاب حیا
ز خوب جستم و چشمی به خویش نگشودم
به روی منکه فشاند اینقدرگلاب حیا
به چشم بسثن از انصاف، نگذری زنهار
به پل نمیگذرد هیچکس زآب حیا
ز قطرگی بدر خجلتگهر زدهایم
جبین بینم ما ساخت با سراب حیا
عرق زطینت ما هیچ کم نشد بیدل
نشستهایم چو شبنم در آفتاب حیا
غزل شمارهٔ ۳۲۶: ایگداز دل نفسی اشک شو به دیده بیاغزل شمارهٔ ۳۲۸: به نمود هستی بیاثر چه نقاب شقکنم از حیا
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به هر جبینکه بود سطری ازکتاب حیا
ز نقطهٔ عرقم دارد انتخاب حیا
هوش مصنوعی: هر کسی که دارای حیا و شرم است، به وضوح در چهره و جبین او نشانههایی از این ویژگی وجود دارد، و این حیا به نوعی از عرق و تلاش او نشأت میگیرد.
شبی به روی عرقناک او نظرکردم
گذشت عمر وشنا میکنم درآب حیا
هوش مصنوعی: روزی به چهره خیس و پر عرق او نگاه کردم و احساس کردم که عمر من به سرعت در حال گذر است و من در عمق آب حیا و زندگی غرق شدهام.
ز لعل او به خیالم سؤال بوسهگذشت
هزار لب به عرق دادم از جواب حیا
هوش مصنوعی: از زیبایی او در ذهنم سوالی درباره بوسه مطرح شد. برای پاسخ به شرم و حیا، هزار لب خود را به عرق افکندهام.
دمیکه ناز به شوخی زند چه خواهدکرد
پری رخیکه عرق میکند زتاب حیا
هوش مصنوعی: وقتی دختری با ناز و ظرافت شوخی میکند، چه عذابی خواهد کشید؟ مثل دختری که از شرم و حیا عرق کرده است.
ز روی یارکسی پردة عرق نشکافت
گشاده چون شد ازین تکمهها نقاب حیا
هوش مصنوعی: هیچ کس نتوانسته است که از روی محبوب خود پردهی شرم را کنار بزند، اما وقتی که این پرده از این دکمهها کنار رفت، حیا به طرز زیبایی نمایان شد.
عرق ز پیکر من شست نقش پیدایی
هنوز پاک نمیگردم از حساب حیا
هوش مصنوعی: عرق از بدن من نقش و نشانهها را شسته، ولی هنوز نمیتوانم از محاسبه حیا پاک شوم.
دگر مخواه ز من ثاب هرزهجولانی
دویدهام عرقی چند در رکاب حیا
هوش مصنوعی: دیگر از من چیزی نخواه، من دیگر به دنبال هرزگی نمیروم. من در مسیر حیا و جوانمردی زحمات زیادی کشیدهام.
ز خوب جستم و چشمی به خویش نگشودم
به روی منکه فشاند اینقدرگلاب حیا
هوش مصنوعی: من به دنبال زیباییها بودم و هرگز به خودم نگاه نکردم، چرا که حیا آنقدر بر من فشرده شده که مثل گلاب روی من ریخته شده است.
به چشم بسثن از انصاف، نگذری زنهار
به پل نمیگذرد هیچکس زآب حیا
هوش مصنوعی: این بیت به معنای این است که برای قضاوت و انصاف، باید در نظر داشت که هیچ کس از مرزهای ادب و حیا عبور نمیکند. در واقع، به ما میگوید که باید به اصول اخلاقی و ارزشهای انسانی احترام بگذاریم و از رفتارهای ناپسند اجتناب کنیم.
ز قطرگی بدر خجلتگهر زدهایم
جبین بینم ما ساخت با سراب حیا
هوش مصنوعی: ما از قطرهای خجالت کشیدیم و با حیا، پیشانیای بدون نم و رطوبت ساختهایم.
عرق زطینت ما هیچ کم نشد بیدل
نشستهایم چو شبنم در آفتاب حیا
هوش مصنوعی: عرق از زیبایی ما هیچ کم نشده است، بیدل! ما همچون شبنم در نور آفتاب حیا نشستهایم.