گنجور

غزل شمارهٔ ۳۲۳

به داغ غربتم واسوخت آخر خودنمایی‌ها
برآورد از دلم چون ناله اظهار رسایی‌ها
غبارانگیز شهرت نیست وضع خاکسار ما
خروشی داشتم گم کرده‌ام در سرمه‌سایی‌ها
هوادار مزاج طفلی‌ام اما ازین غافل
که چون گل پوست بر تن می‌درد رنگین‌قبایی‌ها
چو رنگم بس که سر تا پا طلسم ساز خاموشی
شکستن هم نبرد از پیکر من بی‌صدایی‌ها
در این وادی به تدبیر دگر نتوان زدن گامی
مگر نذر ز خود رفتن شود بی دست و پایی‌ها
مباش ای غنچهٔ اوراق گل مغرور جمعیت
که این پیوستگی‌ها در بغل دارد جدایی‌ها
تو از سررشتهٔ تدبیر راهم‌ غافلی ورنه
ندارد فسق خلوتخانه‌ای چون پارسایی‌ها
کسی یارب مباد افسردهٔ نیرنگ خودداری
شرارم شنگ شد از کلفت صبرآزمایی‌ها
اثر گم کرده آهم مپرس از عندلیب من
در این گلشن نفس می‌سوزم از آتش نوایی‌ها
ز طوف آستانش تا نصیب سجده بردارم
به رنگ سایه‌ام محمل به دوش جبهه‌سایی‌ها
به دل گفتم کدامین شیوه دشوار است در عالم
نفس در خون تپید و گفت‌: پاس آشنایی‌ها
چه کلفت‌ها که دل در بی‌خودی دارد نهان بیدل
بود آیینه را حیرت نقاب بی‌صفایی‌ها

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به داغ غربتم واسوخت آخر خودنمایی‌ها
برآورد از دلم چون ناله اظهار رسایی‌ها
هوش مصنوعی: به خاطر داغ غربت و آتش درونم، در نهایت احساساتم به آرامی و به طور واضح بروز کرده و مانند ناله‌ای از دل تاریکم بیرون می‌آید.
غبارانگیز شهرت نیست وضع خاکسار ما
خروشی داشتم گم کرده‌ام در سرمه‌سایی‌ها
هوش مصنوعی: شهرت چیزی نیست که ما را به خاک بیفکند؛ من صدای بلندی داشتم اما در دنیای مشغولیت‌ها و غرق شدن در مسائل فراموش شده‌ام.
هوادار مزاج طفلی‌ام اما ازین غافل
که چون گل پوست بر تن می‌درد رنگین‌قبایی‌ها
هوش مصنوعی: من طرفدار حال و هوای کودکانه هستم، اما غافل از این که مانند گل، رنگی که بر تن دارم به راحتی آسیب می‌بیند و از بین می‌رود.
چو رنگم بس که سر تا پا طلسم ساز خاموشی
شکستن هم نبرد از پیکر من بی‌صدایی‌ها
هوش مصنوعی: من آنقدر تحت تأثیر رنگ و زرق و برق هستم که حتی سکوت و خاموشی هم نمی‌تواند از وجود من دور شود و صدای خاموشی‌ها را از من بگیرد.
در این وادی به تدبیر دگر نتوان زدن گامی
مگر نذر ز خود رفتن شود بی دست و پایی‌ها
هوش مصنوعی: در این مسیر، برای پیشرفت و حرکت کردن، به شیوه دیگری نمی‌توان گام برداشت مگر آنکه از خود گذشتگی و فداکاری لازم باشد، بدون اینکه به توانایی‌ها و چگونگی خود وابسته باشیم.
مباش ای غنچهٔ اوراق گل مغرور جمعیت
که این پیوستگی‌ها در بغل دارد جدایی‌ها
هوش مصنوعی: ای غنچهٔ گل، فریب و غرور جمعیت را نخور، چرا که این پیوستگی‌ها در واقع در دل خود جدایی‌ها را نهفته دارند.
تو از سررشتهٔ تدبیر راهم‌ غافلی ورنه
ندارد فسق خلوتخانه‌ای چون پارسایی‌ها
هوش مصنوعی: تو از مدیریت و راهکارها غافلی؛ وگرنه در خلوتگاه‌های پارسایان هرگز کار زشتی انجام نمی‌شود.
کسی یارب مباد افسردهٔ نیرنگ خودداری
شرارم شنگ شد از کلفت صبرآزمایی‌ها
هوش مصنوعی: خدا را شاهد می‌گیرم که هیچ‌کس نباید به خاطر نیرنگ‌ها و فریب‌های دیگران، دلشکسته و ناامید شود. صبر و تحمل در برابر این آزمایش‌ها می‌تواند ما را روحیه‌ای شاداب بخشد.
اثر گم کرده آهم مپرس از عندلیب من
در این گلشن نفس می‌سوزم از آتش نوایی‌ها
هوش مصنوعی: از بلبل نپرس دربارهٔ تأثیر آه من، زیرا من در این باغ در حال سوختن از شعله‌های درد و اندوه هستم.
ز طوف آستانش تا نصیب سجده بردارم
به رنگ سایه‌ام محمل به دوش جبهه‌سایی‌ها
هوش مصنوعی: از طوفان درگاه او تا زمانی که بتوانم سجده‌ام را به دست آورم، آغوش سایه‌ام را بر دوش می‌زنم و در حجاب جبهه‌سایی‌ها حرکت می‌کنم.
به دل گفتم کدامین شیوه دشوار است در عالم
نفس در خون تپید و گفت‌: پاس آشنایی‌ها
هوش مصنوعی: به دل گفتم که چه راهی در این دنیا سخت است، او در خونش تپش داشت و پاسخ داد: مراقب آشنایی‌ها باش.
چه کلفت‌ها که دل در بی‌خودی دارد نهان بیدل
بود آیینه را حیرت نقاب بی‌صفایی‌ها
هوش مصنوعی: بسیاری از افراد به خاطر بی‌خبری و غفلت خود، احساسات و دردهای پنهانی دارند. مانند آینه‌ای که در حیرت و شگفتی است، آنها نیز از ناپاکی‌ها و بی‌فکری‌های خود غافلند.

حاشیه ها

1389/04/30 23:06
مرشتانی

درمصرع اول بیت چهارم الف زایداست بنظر میرسد که (طلسم)بجای (اطلسط)درست باشد
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

1396/04/13 08:07
ملیکا

با سلام
بیت ششم این شعر به این صورته : مباش ای غنچه ی اوراق گل مغرور جمعیت
در بین هشتم کلمه ی صبر به اشتباه صبژ نوشته شده
بیت نهم اشتباه تایپی داره که باید به این صورت باشه :
اثر گم کرده آهنگم مپرس از عندلیب من
درین گلشن نفس میسوزم از آتش نوائیها