غزل شمارهٔ ۳۲۰
تا چند به هر عیب و هنر طعنهزنیها
سلاخ نهای، شرمی ازین پوستکنیها
چون سبحه در این معبد عبرت چه جنون است
ذکر حق و برهم زدن و سرشکنیها
چندان که دمد نخل، سر ریشه به خاک است
ذلت نبرد جاه ز تخمیر دنیها
ما را به تماشای جهان دگر افکند
پرواز بلندی به قفس پرفکنیها
الفت قفس زندگی پا به هواییم
باید چو نفس ساخت به غربت وطنیها
صیت نگهت یاد خم زلف ندارد
ترکان خطایی چه کمند از ختنیها
جان کند عقیق از هوس لعل تو لیکن
دور است بدخشان ز تلاش یمنیها
بیپردگی جوهر راز است تبسم
ای غنچه مدر پیرهن گلبدنیها
از شمع مگویید و ز پروانه مپرسید
داغ است دل از غیرت این سوختنیها
جز خرده چه گیرد به لب بستهٔ بیدل
نامحرم خاصیت شیرینسخنیها
غزل شمارهٔ ۳۱۹: به ذوق داغ کسی در کنار سوختگیهاغزل شمارهٔ ۳۲۱: سخن شد داغ دل چون شمع از آتشبیانیها
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا چند به هر عیب و هنر طعنهزنیها
سلاخ نهای، شرمی ازین پوستکنیها
هوش مصنوعی: چرا مدام به هر نکتهای خرده میگیری و دیگران را سرزنش میکنی؛ آیا از این کارهای بیرحمانه و پوستکننده شرم نمیکنی؟
چون سبحه در این معبد عبرت چه جنون است
ذکر حق و برهم زدن و سرشکنیها
هوش مصنوعی: در این معبد عبرت، مانند تسبیحی که به طور معجزهآسا در دست میچرخد، چه حماقتی است که ذکر خدا را فراموش کنیم و به کارهایی مشغول شویم که تاثیرش از بین بردن و خراب کردن است.
چندان که دمد نخل، سر ریشه به خاک است
ذلت نبرد جاه ز تخمیر دنیها
هوش مصنوعی: تا زمانی که نخل به بار بنشیند، ریشهاش در خاک باقی است، و مقام و اعتبار در برابر تخریب دنیا دوام نمیآورد.
ما را به تماشای جهان دگر افکند
پرواز بلندی به قفس پرفکنیها
هوش مصنوعی: ما را به دیدن دنیای جدیدی دعوت کردهاند، پروازی بلند به سوی آزادی از محدودیتها.
الفت قفس زندگی پا به هواییم
باید چو نفس ساخت به غربت وطنیها
هوش مصنوعی: زندگی در قفس، نوعی اجبار و دوستی با شرایط سخت را به ما میآموزد. ما باید به یاد داشته باشیم که اگرچه در غربت هستیم، باز هم باید نفس بکشیم و به زندگی ادامه دهیم. این بیانگر تلاش و سازگاری با موقعیتهای دشوار است.
صیت نگهت یاد خم زلف ندارد
ترکان خطایی چه کمند از ختنیها
هوش مصنوعی: نام و یاد تو چنان است که خم زلفت را به یاد نمیآورد، چه برسد به اینکه ترکان خطایی از کمندها و دلبستگیهایت بیفتند.
جان کند عقیق از هوس لعل تو لیکن
دور است بدخشان ز تلاش یمنیها
هوش مصنوعی: عقیق به خاطر خواستهاش برای داشتن لعل تو به شدت زحمت میکشد، اما فاصله بدخشان از تلاش یمنیها زیاد است.
بیپردگی جوهر راز است تبسم
ای غنچه مدر پیرهن گلبدنیها
هوش مصنوعی: بیپرده بودن، نشاندهنده عمق رازهاست. ای غنچه، با لبخندت نشان بده که درون گل، زیباییهای بیشتری پنهان است.
از شمع مگویید و ز پروانه مپرسید
داغ است دل از غیرت این سوختنیها
هوش مصنوعی: از شمع و پروانه صحبت نکنید، زیرا دلسوختگی و عذاب ناشی از عشق، خیلی عمیق و دردناک است.
جز خرده چه گیرد به لب بستهٔ بیدل
نامحرم خاصیت شیرینسخنیها
هوش مصنوعی: جز کمی نمیتوان از لبهای بستهٔ کسی که دلش میلرزد و بیتاب است، چیزی دریافت کرد. این نشان میدهد که در سخنوری و شیرینزبان بودن، ویژگیهایی وجود دارد که نیازی به بیان مفاهیم را برطرف میکند.
حاشیه ها
1393/11/29 15:01
در بیت دوم به جای «درفن» «در این» درست است