اطلاعات
وزن: فاعلن مفاعیلن فاعلن مفاعیلن (مقتضب مثمن مطوی مقطوع)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
باز آب شمشیرت از بهارجوشیها
داد مشت خونم را یاد گلفروشیها
هوش مصنوعی: آب شمشیر تو، که نشانهی قدرت و شکوه است، از زیبایی و زندگی بهاری مینوشد و با این حال، یادآور زخمهای عمیق من است که مانند گلهای زیبا در دل طبیعت، در خاطرم باقی ماندهاند.
ناله تا نفس دزدید من به سرمه خوابیدم
کرد شمع این محفل داغم از خموشیها
هوش مصنوعی: در میان غم و ناله، من به خواب شیرینی فرو رفتم، در حالی که شمع این جمعیت، از سکوت و خاموشیام، شعلهور و داغ است.
یا تغافل از عالم یا ز خود نظر بستن
زین دو پرده بیرون نیست ساز عیبپوشیها
هوش مصنوعی: یا باید از دنیا غافل شوی یا اینکه به خودت نگاه نکنی، جز این دو، راهی برای پنهان کردن عیبها وجود ندارد.
مایهدار هستی را لاف ما و من ننگ است
بیبضاعتان دارند عرض خودفروشیها
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که انسانهای ثروتمند و مایهدار نیازی به خودستایی و بزرگنمایی در مورد داراییهایشان ندارند، چرا که این کار ناپسند است. در عوض، بیپولها گاهی اوقات برای جلب توجه و ارزشگذاری اجتماعی، به خودفروشی و دلایل غیرواقعی متوسل میشوند.
زاهدی نمیدانم تقویی نمیخواهم
سینهصافیی دارم نذر دُردنوشیها
هوش مصنوعی: من نمیشناسم زاهدی را و به تقوا و پرهیزگاریاش نیازی ندارم، زیرا دلی پاک و صاف دارم و میخواهم در لذت نوشیدن بگذارم.
ساز محفل هستی پُر گسستنآهنگ است
از نفس که میخواهد عافیتسروشیها
هوش مصنوعی: در عوالم وجود، زندگی همواره در حال تغییر و تحول است و این تغییرات به نوعی مانند نواهایی در یک ساز هستند. نفس انسان تلاش میکند تا به آرامش و آسایش دست یابد و به خاطر همین، این نواها و آهنگها به تلاطم و شکست میانجامند.
محرم فنا بیدل زیر بار کسوت نیست
شعله جامهای دارد از برهنهدوشیها
هوش مصنوعی: بیدل در حالتی خاص و معنوی است که زیر بار هیچ قاعده و رسمی نمیرود. او از وجود و زیباییهایی برخوردار است که غیرقابل وصف هستند و در دل خود آتشی دارد که از برهنگی و آزادگی ناشی میشود.
حاشیه ها
1388/12/21 15:02
mareshtani
mesraje akhir(az)berahna..1
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
1389/11/09 08:02
حمید سلطان
از هشت غزلی که در جدول آ مار اوزان عروضی گنجور به صورت : فاعلن مفاعیلن فاعلن مفاعیلن رکن بندی شده است , غزل شماره 623 ( در سایه ابر و نگهت مست و خراب است ) هم غلط تقطیع شده است و هم غلط نامگذاری شده است که من ذیل آن غزل در حاشیه تذکر داده ام. تقطیع هفت غزل متباقی قابل قبول است اما بهتر است که به صورت : فاعلات مفعولن فاعلات مفعولن رکن بندی شود تا نامگذاری بحر آن یعنی مقتضب مثمن مطوی مقطوع قابل توجیه باشد و مطابقت کند با نامگذاری بحور عروضی در کتابهای مربوط این علم .
محرم فنا بیدل! زیر بار کسوت نیست.
هم میتوان مَحرم خواند به معنی راز و هم میتوان مُحرِم خواند به معنی حرامشده! که در آن صورت با کسوت هم در تناسب است.
محرم فنا بیدل! زیر بار کسوت نیست.
شعله جامهای دارد از برهنهدوشیها
خیلی زیباست! شعله جامهای از عریانی دارد. اخوان ثالث هم در شعر پاییز از این تعبیر زیبا سود جسته است: «جامهاش شولای عریانیست...»
در سرمه خوابیدن کنایه از خاموشی صدا است.
ناله تا نفس دزدید من به سرمه خوابیدم
نفس دزدیدن هم به معنای حبس کردن نفس است.