غزل شمارهٔ ۳۱۷
تعلق بود سیر آهنگ چندین نوحهسازیها
قفس آموخت ما را صنعت قانوننوازیها
جهانی را غرور جاه کرد از فکر خود غافل
گریبانها ته پا آمد از دامن طرازیها
غنا دردسر اسباب بردارد؟ محال است این
گذشتن نگذرد از آب تیغ بینیازیها
در این دشت هوس یارب چه گوهر در گره بستم
عرق شد مهرهٔ گل از غبار هرزهتازیها
جنون مشرب شمع است یکسر ساز این محفل
جهانی میخورد آب از تلاش خودگدازیها
کمال از خجلت عرض تعین آب میگردد
خوشا گنجی که در ویرانه دارد خاکبازیها
به اقبال ادب گر نسبتی داری مهیا کن
گریبانی که از سر نگذرد گردنفرازیها
تو با ساز تعلق درگذشتی از امل بیدل
ندارد رشتهٔ کس بیگسستن این درازیها
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تعلق بود سیر آهنگ چندین نوحهسازیها
قفس آموخت ما را صنعت قانوننوازیها
هوش مصنوعی: ما در این دنیای پر از غم و اندوه، بهطور ناخواسته به آواها و نغمههای نوحهخوانی وابسته شدهایم. این تجربههای حزنآور به ما آموختهاند که چگونه به شیوهای زیبا و هنرمندانه، قوانین و قواعد موسیقی را به کار ببریم.
جهانی را غرور جاه کرد از فکر خود غافل
گریبانها ته پا آمد از دامن طرازیها
هوش مصنوعی: دنیا به خاطر خودپسندی افراد در فکر خود غافل شده است و این غرور باعث شده که دیگران از مشکلات و عواقب کارهایشان غافل شوند.
غنا دردسر اسباب بردارد؟ محال است این
گذشتن نگذرد از آب تیغ بینیازیها
هوش مصنوعی: آیا میتوان دردسرهای ناشی از غنا را برداشت؟ این امکانپذیر نیست که انسان از مشکلات و چالشها عبور کند، همانطور که نمیتوان با تیغی از آب گذشت و بینیاز شد.
در این دشت هوس یارب چه گوهر در گره بستم
عرق شد مهرهٔ گل از غبار هرزهتازیها
هوش مصنوعی: در این فضا و دشت، ای کاش بدانید چه چیز باارزشی را قفل کردهام. به خاطر آلودگی و بینظمیهای اطراف، زیبایی و طراوت طبیعت از بین رفته است.
جنون مشرب شمع است یکسر ساز این محفل
جهانی میخورد آب از تلاش خودگدازیها
هوش مصنوعی: جنون مانند شمعی است که تمام وجودش را وقف روشنایی این محفل کرده است و در این دنیا، همه چیز از تلاش برای فدای خود و خدمت به دیگران تغذیه میکند.
کمال از خجلت عرض تعین آب میگردد
خوشا گنجی که در ویرانه دارد خاکبازیها
هوش مصنوعی: کمال و پیشرفت از شرم و خجالت ناشی از مشخص شدن هویت فرد به وجود میآید. چه خوب است که گنجی در خاک و در ویرانهای نهفته شده باشد و از این خاکبازیها بهرهمند شود.
به اقبال ادب گر نسبتی داری مهیا کن
گریبانی که از سر نگذرد گردنفرازیها
هوش مصنوعی: اگر به شعر و ادب علاقهمند هستی، باید خود را آماده کنی تا با افتادگی و تواضع به مطالعه و یادگیری بپردازی و از هر گونه خودبزرگ بینی و تکبر دوری کنی.
تو با ساز تعلق درگذشتی از امل بیدل
ندارد رشتهٔ کس بیگسستن این درازیها
هوش مصنوعی: تو با نواختن ساز عشق از دنیا و مسائل آن عبور کردی. هیچ کس نمیتواند پیوند خود را بدون قطع کردن این ارتباطات طولانی، رها کند.