گنجور

غزل شمارهٔ ۳۱۶

ای آرزوی مهر تو سیلاب‌ کینه‌ها
بر هم زن کدورت سنگ آبگینه‌ها
ملاح قدرت تو ز عکس تجلیات
رانَد به بحر آینهٔ دل سفینه‌ها
آتش‌پرست شعلهٔ اندیشه‌ات جگر
آیینه‌دار داغ هوای تو سینه‌ها
از حیرت صفای تو خونی است منجمد
اشک روان سطر به چشم سفینه‌ها
در کارگاه حکم تو بهر گداز سنگ
آتش برون دهد نفس آبگینه‌ها
آنجا که مهر عشق کند ذره‌پروری
جوشد گل شرافت ذات از کمینه‌ها
تا پایه‌ای ز قصر محبت نشان دهیم
چون صبح چاک دل به فلک برد زینه‌ها
بیدل به خاکساری خود ناز می‌کند
ای در غبار دل ز خیالت دفینه‌ها

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای آرزوی مهر تو سیلاب‌ کینه‌ها
بر هم زن کدورت سنگ آبگینه‌ها
هوش مصنوعی: ای عشق تو، مانند نیرویی است که می‌تواند کینه‌ها و ناراحتی‌ها را از بین ببرد و همچون آبی زلال و شفاف، پاکی و روشنی به وجود آورد.
ملاح قدرت تو ز عکس تجلیات
رانَد به بحر آینهٔ دل سفینه‌ها
هوش مصنوعی: دریاب قدرت تو با تأثیراتی که بر دل‌ها می‌گذاری، مانند کشتی‌هایی است که در دریاهای آینه‌ای سفر می‌کنند.
آتش‌پرست شعلهٔ اندیشه‌ات جگر
آیینه‌دار داغ هوای تو سینه‌ها
هوش مصنوعی: شعله‌ی افکار تو همانند آتشی است که در دل‌ها و سینه‌ها اثر می‌گذارد و مانند آئینه‌ای نشان‌دهنده‌ی شدت عشق و اشتیاق به تو است.
از حیرت صفای تو خونی است منجمد
اشک روان سطر به چشم سفینه‌ها
هوش مصنوعی: از شگفتی زیبایی تو، اشکی همچون خون در قلبم یخ زده است و اشک‌های روانم همچون خطوطی در چشمان کشتی‌ها جاری است.
در کارگاه حکم تو بهر گداز سنگ
آتش برون دهد نفس آبگینه‌ها
هوش مصنوعی: در کارخانه‌ای که تو حرف اول را می‌زنی، سنگ‌ها به‌جای خود، آتش می‌زنند و از دل آن، شیشه‌ی ناب با نفس می‌جوشد.
آنجا که مهر عشق کند ذره‌پروری
جوشد گل شرافت ذات از کمینه‌ها
هوش مصنوعی: در جایی که محبت و عشق حضور دارد، حتی کوچک‌ترین موجودات نیز پرورش می‌یابند و شرافت و ارزش از آنها جاری می‌شود.
تا پایه‌ای ز قصر محبت نشان دهیم
چون صبح چاک دل به فلک برد زینه‌ها
هوش مصنوعی: برای اینکه عشق را اثبات کنیم، باید پایه‌ای از آن را به نمایش بگذاریم. همان‌گونه که صبح، زخم‌های دل را به آسمان می‌برد و خود را نمایان می‌کند.
بیدل به خاکساری خود ناز می‌کند
ای در غبار دل ز خیالت دفینه‌ها
هوش مصنوعی: بیدل با تواضع و خاکساری خود فخر می‌کند، ای کسی که دلش پر از یاد تو شده و در دلش گنج‌های نهانی دارد.