گنجور

غزل شمارهٔ ۳۱۰

در فکر حق و باطل خوردیم عبث خون‌ها
این صنعت الفاظ است یا شوخی مضمون‌ها
بر هرچه نظر کردیم کیفیت عبرت داشت
گردون ز کجا واکرد دکانچهٔ معجون‌ها
نظم گهر معنی چون نثر فراهم نیست
از بس که جنون انگیخت بی‌ربطی موزون‌ها
در خلق ادب‌ورزی خاصیت افلاس است
فقر این همه سامان کرد موسایی و قارون‌ها
بر نیم درم حاجت صد فاتحه باید خواند
هرجا در جودی بود شد مرقد مدفون‌ها
جز کنج مزار امروز کس دادرس کس نیست
انسان چه کند با این خرس و سگ و میمون‌ها
تدبیر تکلف چند بر عالم آزادی
معموره قیامت کرد در دامن هامون‌ها
تا بی‌نفسی شوید آلودگی هستی
چون صبح به گردون رفت جوش کف صابون‌ها
غواصی این دریا بر ضبط نفس ختم است
در شکل حباب اینجاست خم‌ها و فلاطون‌ها
از عشق چه می‌گویی‌، از حسن چه می‌پرسی
مجنون همه لیلی گیر، لیلی همه مجنون‌ها
بیدل خبر خلوت از حلقهٔ در جستم
گفت آنچه درون دارد پیداست ز بیرون‌ها

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در فکر حق و باطل خوردیم عبث خون‌ها
این صنعت الفاظ است یا شوخی مضمون‌ها
هوش مصنوعی: در این دنیا، ما فقط درگیر جدل و بحث‌های بی‌فایده در مورد حق و باطل هستیم و در این میان، خون‌هایمان به هدر می‌رود. این‌ها همه فقط بازی با کلمات و محتوا هستند.
بر هرچه نظر کردیم کیفیت عبرت داشت
گردون ز کجا واکرد دکانچهٔ معجون‌ها
هوش مصنوعی: هر چیزی که به آن نگاه کردیم، نشانه‌ای از تجربه و عبرت داشت. آسمان از کجا درست کرده است داروخانه‌ای پر از معجون‌ها.
نظم گهر معنی چون نثر فراهم نیست
از بس که جنون انگیخت بی‌ربطی موزون‌ها
هوش مصنوعی: تراکم معنایی شعر به اندازه‌ای در هم ریخته و غیرمنطقی است که نمی‌توان به راحتی آن را به صورت منسجم و در قالب نثر بیان کرد. این آشفتگی به قدری است که حتی لذت و زیبایی‌شناسی آن نیز گاهی باعث ایجاد جنون و سرگردانی می‌شود.
در خلق ادب‌ورزی خاصیت افلاس است
فقر این همه سامان کرد موسایی و قارون‌ها
هوش مصنوعی: در فرهنگ و هنر، تواضع و احساس فقر، چیزی است که می‌تواند انسان را به سوی ادب و هنر سوق دهد. شخصیت‌هایی مانند موسی و قارون، هر دو از نظر اجتماعی و مالی در وضعیت‌های متفاوتی بودند، اما در نهایت، این نگرش به سادگی و فقر بود که باعث شد موسی به عنوان یک الگو شناخته شود.
بر نیم درم حاجت صد فاتحه باید خواند
هرجا در جودی بود شد مرقد مدفون‌ها
هوش مصنوعی: برای برآورده شدن حاجت‌ها، باید بر در نیمه درگاه صد بار فاتحه خواند، هر جا که رنج و درد وجود داشته باشد، مانند آرامگاه مرده‌ها.
جز کنج مزار امروز کس دادرس کس نیست
انسان چه کند با این خرس و سگ و میمون‌ها
هوش مصنوعی: در این دنیا، تنها درکنار مزار خود، کسی نیست که به او کمک کند و انسان در مواجهه با مشکلاتش چه کند وقتی که در کنار او فقط خرس و سگ و میمون‌ها هستند.
تدبیر تکلف چند بر عالم آزادی
معموره قیامت کرد در دامن هامون‌ها
هوش مصنوعی: تدبیر و برنامه‌ریزی برای تعیین سرنوشت به عهده‌ی خود انسان است و او باید در دنیای آزاد و بدون قید و شرط به دنبال پاسخ پرسش‌های زندگی‌اش باشد. در این مسیر، انسان باید از زیبایی‌ها و فرصت‌هایی که در زندگی‌اش وجود دارد، بهره‌برداری کند و به رشد و کمال دست یابد.
تا بی‌نفسی شوید آلودگی هستی
چون صبح به گردون رفت جوش کف صابون‌ها
هوش مصنوعی: وقتی که خودخواهی و وابستگی‌ها را کنار بگذارید، آلودگی‌ها و ناپاکی‌های وجود شما از بین می‌رود، مانند زمانی که صبح زود در آسمان، حباب‌های صابون به آرامی از بین می‌روند.
غواصی این دریا بر ضبط نفس ختم است
در شکل حباب اینجاست خم‌ها و فلاطون‌ها
هوش مصنوعی: غواصی در این دریا به کنترل نفس نیاز دارد و در فرم حباب، نشانه‌هایی از خم‌ها و فلسفه‌های عمیق وجود دارد.
از عشق چه می‌گویی‌، از حسن چه می‌پرسی
مجنون همه لیلی گیر، لیلی همه مجنون‌ها
هوش مصنوعی: عشق را چگونه توصیف می‌کنی و زیبایی را چه می‌خواهی بدانی؟ مجنون به طور کامل در عشق لیلی غرق شده است و لیلی نیز تمام مجنون‌ها را در دل دارد.
بیدل خبر خلوت از حلقهٔ در جستم
گفت آنچه درون دارد پیداست ز بیرون‌ها
هوش مصنوعی: بیدل در اینجا به بیان این مفهوم می‌پردازد که وقتی در جستجوی خبر و شناخت عمیق‌تری دربارهٔ چیزی هستیم، واقعیت آن چیز از ظاهرش قابل درک است. به عبارتی، آنچه در باطن وجود دارد از نشانه‌ها و علائم بیرونی‌اش قابل تشخیص است.