غزل شمارهٔ ۳۰۷
چو اشک، آن کس که میچیند گلِ عیش از تپیدنها
بود دلتنگ اگر گوهر شود از آرمیدنها
ز بس عام است در وحشتسرای دهر بیتابی
دلِ هر ذره دارد در قفس چندین تپیدنها
مجو آوازهٔ شهرت ز آهنگِ سبکروحان
صدای بالِ مرغِ رنگ نبود در پریدنها
نگه در دیدهٔ حیرانِ ما شوخی نمیداند
به رنگِ چشمِ شبنم دردِ این میناست دیدنها
دوتا کردیم آخر خویش را در خدمت پیری
رسانیدیم بار زندگانی تا خمیدنها
ز رونق باز میماند چو مینا شد ز می خالی
شکستِ رنگ ظاهر میشود در خون کشیدنها
مرا از پیچ وتابِ گردباد این نکته شد روشن
که در راهِ طلب معراجِ دامان است چیدنها
ز قطعِ الفت دلها حسود آسوده ننشیند
شود خمیازهٔ مقراض افزون در بریدنها
گدازِ دردِ نومیدی تماشای دگر دارد
به رنگِ اشکِ ناسورم نظربازِ چکیدنها
حباب از موج هرگز صرفهٔ طاقت نمیبیند
ز بالِ ما گره وامیکند آخر تپیدنها
ز هستی گر برون تازی عدم در پیش میآید
درین وادی مقامی نیست غیر از نارسیدنها
مجو از طفلخویان، فطرتِ آزادگان بیدل
به پروازِ نگه کی میرسد اشک از دویدنها
غزل شمارهٔ ۳۰۶: چو سایه چند به هر خاک جبهه سودنهاغزل شمارهٔ ۳۰۸: چو شمعم از خجالت رهنمود نارسیدنها
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو اشک، آن کس که میچیند گلِ عیش از تپیدنها
بود دلتنگ اگر گوهر شود از آرمیدنها
هوش مصنوعی: اگر کسی همچون اشک است، او کسی است که از تپش دل لذت میبرد، اما اگر دلتنگ شود، ممکن است که به آرامش و سکون برگردد و در آن حالت به گوهر باارزشی تبدیل شود.
ز بس عام است در وحشتسرای دهر بیتابی
دلِ هر ذره دارد در قفس چندین تپیدنها
هوش مصنوعی: در دنیای پراشفتگی و ناامنی، دل هر موجودی در این قفس وجودش به شدت بیتاب و ناآرام است و همچون چندین ضربان، دچار تپش و اضطراب میشود.
مجو آوازهٔ شهرت ز آهنگِ سبکروحان
صدای بالِ مرغِ رنگ نبود در پریدنها
هوش مصنوعی: به دنبال شهرت و آوازه نباش، چون صدای پرواز پرندهای که روحش سبک است، در پروازهایش به همه جا نمیرسد.
نگه در دیدهٔ حیرانِ ما شوخی نمیداند
به رنگِ چشمِ شبنم دردِ این میناست دیدنها
هوش مصنوعی: نگاه در چشمان حیران و گیج ما نمیتواند شوخی باشد، بلکه به رنگ چشمهای شبنم اشاره دارد و نشاندهندهی درد و رنج مشهود این میناست که از دیدنهای مختلف به وجود آمده است.
دوتا کردیم آخر خویش را در خدمت پیری
رسانیدیم بار زندگانی تا خمیدنها
هوش مصنوعی: در نهایت زندگیمان را در خدمت یک پیر و دانا گذراندیم و بار سنگین کار و مشکلات را به دوش کشیدیم تا به پیری برسیم.
ز رونق باز میماند چو مینا شد ز می خالی
شکستِ رنگ ظاهر میشود در خون کشیدنها
هوش مصنوعی: وقتی که مینا از شراب خالی میشود، رونق و زیباییاش را از دست میدهد و این نارسایی در رنگ و جلوهاش به وضوح نمایان میشود، مانند زمانی که خون کشیده میشود.
مرا از پیچ وتابِ گردباد این نکته شد روشن
که در راهِ طلب معراجِ دامان است چیدنها
هوش مصنوعی: از بلندیها و دشواریهای زندگی، متوجه شدم که در مسیر جستجو و تلاش برای رسیدن به هدفهای بزرگ، باید از فرصتهای جزئی و ظاهری صرفنظر کرد و بر هدفهای اصلی تمرکز کرد.
ز قطعِ الفت دلها حسود آسوده ننشیند
شود خمیازهٔ مقراض افزون در بریدنها
هوش مصنوعی: وقتی ارتباط و دوستیها از بین بروند، حسودان نمیتوانند آرام بمانند و مانند قیچی که در بریدن و قطع کردن چیزها بیشتر عمل کند، بیشتر به اعمال خود ادامه میدهند.
گدازِ دردِ نومیدی تماشای دگر دارد
به رنگِ اشکِ ناسورم نظربازِ چکیدنها
هوش مصنوعی: درد ناامیدی مانند ذوب شدن است و وقتی که به آن نگاه میکنم، رنگ اشکهای عمیق و زخمدارم در نظر میآید که به آرامی میچکد.
حباب از موج هرگز صرفهٔ طاقت نمیبیند
ز بالِ ما گره وامیکند آخر تپیدنها
هوش مصنوعی: حبابی که از موج ساخته شده، هرگز نمیتواند به خودی خود قوی باشد. در نهایت، از بالا، ما به آن کمک میکنیم تا دوباره به حرکت بیفتد و تپیدن آغاز کند.
ز هستی گر برون تازی عدم در پیش میآید
درین وادی مقامی نیست غیر از نارسیدنها
هوش مصنوعی: اگر از وجود خارج شوی، عدم در مقابل تو قرار میگیرد. در این دنیا جایی جز نرسیدن به مقصود وجود ندارد.
مجو از طفلخویان، فطرتِ آزادگان بیدل
به پروازِ نگه کی میرسد اشک از دویدنها
هوش مصنوعی: از دوستان کودکخویش دوری کن، چرا که طبیعت آزادگان بیدل به پرواز افتاده است. اشک، نشانهای از تلاش و کوششهای بیپایان است.
حاشیه ها
1392/11/02 22:02
.M.FAHIM
صفحهء گنجور به سلامت باشید
اشتباه تایپی که اصل آن چنین است
**
مجو از طفلخویان، فطرت آزادگان بیدل
به پرواز نگهکی میرسد اشک از دویدنها
1402/09/15 13:12
آرام نوبری نیا
با تشکر، اصلاح شد.
1398/03/07 01:06
فاطمه
سلام.
"دوتاکردیم آخر خوبش را در خدمت؟ببری"
دوتا کردیم آخر خویش را در خدمت پیری صحیحتر به نظر میرسد.
لطفا نسخه را بررسی و این بیت را اصلاح بفرمایید
1402/09/15 13:12
آرام نوبری نیا
با تشکر ، اصلاح شد.
1399/02/13 16:05
رحیمی
دوتا کردیم اخر خویش را در خدمت پیری صحیح هست (کتاب صیادان معنی هم همین نسخه رو دارند) بررسی بفرمایید
1402/09/15 13:12
آرام نوبری نیا
با تشکر، اصلاح شد
.