گنجور

غزل شمارهٔ ۳۰۱

ای آینهٔ حسن تمنای تو جان‌ها
اوراق گلستان ثنای تو زبان‌ها
بی‌زمزمهٔ حمد تو قانون سخن را
افسرده چو خون رگ تار است بیان‌ها
از حسرت گلزار تماشای تو آبست
چون شبنم گل آینه در آینه‌دان‌ها
بی‌تاب وصال است دل اما چه توان کرد
جسم است به راهت گره رشتهٔ جان‌ها
آنجا که بود جلوه‌گه حسن کمالت
چون آینه محو است یقین‌ها و گمان‌ها
از مرحمت عام تو در کوی اجابت
گم‌گشته اثرها به تک و پوی فغان ها
از قوت تأیید تو تحریک نسیمی
بر بحر کشد از شکن موج کمان‌ها
در چارسوی دهر گذر کرد خیالت
لبریز شد از حیرت آیینه دکان‌ها
در پرده دل غیر خیالت نتوان یافت
جولانکده پرتو ماهند کتان‌ها
در دیده بیدل نبود یک دل پر خون
بی‌داغ هوای تو در تن لاله‌ستان‌ها

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای آینهٔ حسن تمنای تو جان‌ها
اوراق گلستان ثنای تو زبان‌ها
هوش مصنوعی: ای آینه زیبایی، آرزوی تو جان‌ها را مانند گلستانی پر از زیبایی می‌سازد و زبان‌ها را به ستایش تو وا می‌دارد.
بی‌زمزمهٔ حمد تو قانون سخن را
افسرده چو خون رگ تار است بیان‌ها
هوش مصنوعی: بی‌وجود حمد و ستایش تو، قوانین گفتار به شدت ناامید و افسرده هستند، مانند خونی که در رگ تاریک جریان دارد، بیان‌ها هم دچار خفگی و بی‌روح‌اند.
از حسرت گلزار تماشای تو آبست
چون شبنم گل آینه در آینه‌دان‌ها
هوش مصنوعی: حسرت دیدن تو همچون شبنمی است که بر روی گل‌ها نشسته و در ظرف‌های شیشه‌ای به نمایش گذاشته شده است.
بی‌تاب وصال است دل اما چه توان کرد
جسم است به راهت گره رشتهٔ جان‌ها
هوش مصنوعی: دل بسیار بی‌تاب و مشتاق وصال است، اما چه کاری از دستش برمی‌آید که جسم انسان به عشق تو وابسته است و جان‌ها به آن ارتباط دارند.
آنجا که بود جلوه‌گه حسن کمالت
چون آینه محو است یقین‌ها و گمان‌ها
هوش مصنوعی: در مکانی که زیبایی و کمال تو به نمایش گذاشته شده، مانند آینه‌ای است که در آن یقین‌ها و گمان‌ها محو شده‌اند.
از مرحمت عام تو در کوی اجابت
گم‌گشته اثرها به تک و پوی فغان ها
هوش مصنوعی: از لطف و رحمت تو، در جایی که دعاها مستجاب می‌شود، نشانه‌هایی که گم شده‌اند، با فریاد و تلاش به جست‌وجو در می‌آیند.
از قوت تأیید تو تحریک نسیمی
بر بحر کشد از شکن موج کمان‌ها
هوش مصنوعی: به یاری و قدرت تو، نسیم ملایمی بر روی دریا حرکت می‌کند و از نوسانات آب، شکلی مانند کمان به وجود می‌آورد.
در چارسوی دهر گذر کرد خیالت
لبریز شد از حیرت آیینه دکان‌ها
هوش مصنوعی: در چهار سوی دنیا، فکر و خیال تو به قدری مشغول شده که از تماشای تصویر خود در ویترین مغازه‌ها حیرت‌زده شده‌ای.
در پرده دل غیر خیالت نتوان یافت
جولانکده پرتو ماهند کتان‌ها
هوش مصنوعی: در عمق دل هیچ‌کس جز یاد تو را نمی‌توان یافت؛ جایی که فقط نور ماه در آن می‌درخشد، همچون پارچه‌های لطیف و زیبا.
در دیده بیدل نبود یک دل پر خون
بی‌داغ هوای تو در تن لاله‌ستان‌ها
هوش مصنوعی: در چشمان عاشق، دلی پر از درد و رنج وجود ندارد، مگر اینکه یاد تو در دل گل‌ها باشد.

حاشیه ها

1399/05/24 13:07
تیمور ناصری

در (پردهٔٔ) دل غیر خیالت نتوان یافت
(جولانکدهٔ) پرتو ماهند کتانها
در (دیدهٔ) بیدل نبود یک دل پر خون
بی‌داغ هوای تو (درین) لاله‌ستانها

1404/02/29 13:04
کمیل قزلباش

بی‌داغ هوای تو در تن لاله‌ستان‌ها

کلمه.در.‌ ندارد 

بی‌داغ هوای تو تن لاله‌ستان‌ها