گنجور

غزل شمارهٔ ۲۹۷

پیش آن چشم سخنگو موج می در جام‌ها
چون زبان خامشان پیچیده سر در کام‌ها
رنگ خوبی را ز چشم او بنای دیگر است
روغن تصویر درد حسن ازین بادام‌ها
موج دریا را تپیدن رقص عیش زندگی‌ست
بسمل او را به بی‌آرامی‌ست آرام‌ها
از مذاق ناز اگر غافل نباشد کام شوق
می‌توان صد بوسه لذت بردن از دشنام‌ها
چون خط پرگار، اگر مقصد دلیل عجز نیست
پای آغاز از چه می‌بوسد سرانجام‌ها
از گرفتاری ما با عشق زیب دیگر است
بال مرغان می‌شود مژگان چشم دام‌ها
شهرهٔ عالم شدن مشکل بود بی‌دردسر
روز و شب چین بر جبین دارد نگین از نام‌ها
سخت دشوار است قطع راه اقلیم عدم
همچو پیک عمر باید از نفس زد گام‌ها
مقصد وحشت خرامان نفس فهمیدنی‌ست
بی‌سراغی نیستند این بوی گل احرام‌ها
نشئهٔ عیشی که دارد این چمن خمیازه است
بر پر طاووس می‌بندم برات جام‌ها
هیچکس در عالم اقبال فارغ‌بال نیست
رخش نتوان تاختن بیدل به پشت بام‌ها

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پیش آن چشم سخنگو موج می در جام‌ها
چون زبان خامشان پیچیده سر در کام‌ها
هوش مصنوعی: در مقابل آن چشمی که سخن می‌گوید، موج‌ها در جام‌ها مانند زبان بی‌صدای آن‌ها در کام‌ها پیچیده شده‌اند.
رنگ خوبی را ز چشم او بنای دیگر است
روغن تصویر درد حسن ازین بادام‌ها
هوش مصنوعی: رنگ زیبا و دلپذیری که از نگاه او به وجود می‌آید، با روغن زیبایی و دلتنگی ناشی از این بادام‌ها تفاوت دارد.
موج دریا را تپیدن رقص عیش زندگی‌ست
بسمل او را به بی‌آرامی‌ست آرام‌ها
هوش مصنوعی: موج دریا در حال تپیدن است و این حرکت شادمانی و زندگی را به تصویر می‌کشد. در حالی که این تپش، آرامش را از او می‌گیرد و او را به بی‌قراری می‌کشاند.
از مذاق ناز اگر غافل نباشد کام شوق
می‌توان صد بوسه لذت بردن از دشنام‌ها
هوش مصنوعی: اگر طرف از ناز و دلربایی غفلت نکند، می‌تواند از دشنام‌ها لذت ببرد و به اندازه صد بوسه، شادی و کام‌روایی بچشد.
چون خط پرگار، اگر مقصد دلیل عجز نیست
پای آغاز از چه می‌بوسد سرانجام‌ها
هوش مصنوعی: اگر هدفی وجود ندارد، مانند خطی که با پرگار کشیده می‌شود، چرا آغاز آن باید به پایانش احترام بگذارد و آن را بوسه‌وار ببیند؟
از گرفتاری ما با عشق زیب دیگر است
بال مرغان می‌شود مژگان چشم دام‌ها
هوش مصنوعی: این شعر به موضوع عشق و زیبایی اشاره دارد. در آن، گفته شده که گرفتار شدن در عشق زیبا مانند بال پرندگان است که از مژگان چشم است. این تصویر، نشان‌دهنده لطافت و زیبایی عشق است که می‌تواند زودگذر و در عین حال دلنشین باشد. عشق به نوعی همچون دام است که انسان را به خود جذب می‌کند و در عین حال همچون پرنده‌ای آزاد می‌کند.
شهرهٔ عالم شدن مشکل بود بی‌دردسر
روز و شب چین بر جبین دارد نگین از نام‌ها
هوش مصنوعی: برای مشهور شدن در دنیا، بی‌زحمت کار آسانی نیست، زیرا روز و شب باید تلاش کرد و در این راه، نشان و نشانه‌هایی از نام‌های بزرگ باید بر سر داشته باشی.
سخت دشوار است قطع راه اقلیم عدم
همچو پیک عمر باید از نفس زد گام‌ها
هوش مصنوعی: بسیار دشوار است که از دنیای عدم و نیستی عبور کنیم، همانند عبور از مسیر زندگی که نیاز به تلاش و کوشش دارد و باید از نفس خود عبور کنیم تا پیش برویم.
مقصد وحشت خرامان نفس فهمیدنی‌ست
بی‌سراغی نیستند این بوی گل احرام‌ها
هوش مصنوعی: هدف از ترس و وحشت، درک عمیق و سکوتی است که در آن، نیاز به جستجو و یافتن پاسخ‌ها وجود ندارد؛ چرا که این بوهای خوش به مانند احرام، خود گواهی بر وجود و حقیقتی ملموس هستند.
نشئهٔ عیشی که دارد این چمن خمیازه است
بر پر طاووس می‌بندم برات جام‌ها
هوش مصنوعی: در باغی که شادی و سرزندگی حاکم است، احساس خستگی و بی‌حوصلگی می‌کنم و به همین دلیل، تصمیم دارم که به طاووس زیبا و رنگارنگ، نشان و جایزه‌ای برای می‌نوشی‌ها بدهم.
هیچکس در عالم اقبال فارغ‌بال نیست
رخش نتوان تاختن بیدل به پشت بام‌ها
هوش مصنوعی: در دنیای ما هیچ‌کس نیست که از خوشبختی و آزادی کامل برخوردار باشد. برای اینکه زندگی خوب و راحتی داشته باشیم، باید با چالش‌ها و سختی‌ها روبرو شویم.