غزل شمارهٔ ۲۸۳
زهی نظّاره را ازجلوهٔ حسن تو زیورها
رگ برگگل ازعکس تو درآیینه جوهرها
سر سودایی ما را غم دستارکی پیچد
کههمچون غنچهاز بویت بهتوفانمیرود سرها
به حیرت رفتگانت فارغند از فکر آسودن
که بیداریست خواب ناز این آیینه بسترها
ندارد هیچ قاصد تاب مکتوب محبت را
مگر این شعله بربندیم بر بال سمندرها
شبیگر شمع امیدی برافروزد سیهروزی
زند تاصبح موج شعلهجوش از چشم اخترها
قناعتکوکه فرش دل کند آیینهکردارم
چو چشمحرص تاکی بایدم زد حلقه بر درها
اگر زلف تو بخشد نامهٔ پرواز آزادی
نماند صید مضمون هم به دام خط مسطرها
به چشمآینه تا جلوهگرشد چشم مخمورت
ز مستی چون مژه بریکدگرافتاد جوهرها
همان چون صبح مخمورند مشتاقانگلزارت
نبندی تهمت مستی براین خمیازه ساغرها
گشاد عقدهٔ دل بیگداز خود بود مشکل
که نگشاید به جز سودنگره ازکارگوهرها
حوادث عین آسایش بود آزاده مشرب را
که چین موج دارد ازشکست خویش جوهرها
ادب فرسودهایم ازما عبث تعظیممیخواهی
نخیزد نالهٔ بیمار هم اینجا ز بسترها
سواد نسخهٔ دیدار اگر روشن توان کردن
به آب حیرت آیینه باشد شست دفترها
بهآزادی علم شو دست در دامانکوشش زن
نسیم شعلهٔ پرواز دارد جنبش پرها
دل آگاه نایاب است بیدل کاندرین دوران
نشسته پنبهٔ غفلت به جای مغز در سرها
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زهی نظّاره را ازجلوهٔ حسن تو زیورها
رگ برگگل ازعکس تو درآیینه جوهرها
هوش مصنوعی: به چه زیبایی میتوان به تماشای جلوههای زیبایی تو پرداخت، که زیورهای گلها هم از انعکاس وجود تو در آینه به چشم میخورند.
سر سودایی ما را غم دستارکی پیچد
کههمچون غنچهاز بویت بهتوفانمیرود سرها
هوش مصنوعی: غم و اندوه ما به حدی عمیق و فراگیر است که مانند غنچهای که از بوی خوش تو برمیخیزد، در میان طوفانها و ناملایمات، به سرگردانی دچار میشود.
به حیرت رفتگانت فارغند از فکر آسودن
که بیداریست خواب ناز این آیینه بسترها
هوش مصنوعی: بگذران روزهای خود را بدون نگرانی و آسایش، زیرا بیداری در واقع نوعی خواب عمیق و آرامش است که در این محیط دلپذیر وجود دارد.
ندارد هیچ قاصد تاب مکتوب محبت را
مگر این شعله بربندیم بر بال سمندرها
هوش مصنوعی: هیچ پیامآوری نمیتواند بار احساسات عاشقانه را بدوش بکشد، مگر اینکه این شعلۀ عشق را بر بال پرندگان افسانهای بیفروزیم.
شبیگر شمع امیدی برافروزد سیهروزی
زند تاصبح موج شعلهجوش از چشم اخترها
هوش مصنوعی: اگر شمع امیدی در دل شب روشن شود، سیاهیها را کنار میزند و تا صبح نوری از موجهای شعله در چشمان ستارهها میرقصد.
قناعتکوکه فرش دل کند آیینهکردارم
چو چشمحرص تاکی بایدم زد حلقه بر درها
هوش مصنوعی: قناعت، آن آرامشی است که دل را شاد و خالی از حرص میکند. وقتی که رفتارم مانند آیینهای خالص باشد، دیگر چرا باید همیشه به در دیگران در بزنم و خواهان چیزهای بیشتر باشم؟
اگر زلف تو بخشد نامهٔ پرواز آزادی
نماند صید مضمون هم به دام خط مسطرها
هوش مصنوعی: اگر موهای تو باعث شوند که نامهای برای پرواز نوشته شود، دیگر هیچ چیز نمیتواند در دام واژهها گرفتار شود.
به چشمآینه تا جلوهگرشد چشم مخمورت
ز مستی چون مژه بریکدگرافتاد جوهرها
هوش مصنوعی: وقتی که چشم زیبای تو در آینه جلوهگر میشود، چشمهای مست و سرخوش من به خاطر تو مانند مژهای که به زمین بیفتد، ریخت و رنگش تغییر میکند.
همان چون صبح مخمورند مشتاقانگلزارت
نبندی تهمت مستی براین خمیازه ساغرها
هوش مصنوعی: عاشقان باغ گل مانند صبحی هستند که هنوز مست و سرمستاند. تو نباید به این خواب آلودگی و بیحالی آنها نسبت مستی و شیدایی بدهی.
گشاد عقدهٔ دل بیگداز خود بود مشکل
که نگشاید به جز سودنگره ازکارگوهرها
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به این موضوع اشاره میکند که مشکلات احساسی و درونی انسانها به سادگی حل نمیشود. برای حل این مشکلات، باید از راههای خاص و پیچیدهای بهره برد که این راهها به مانند گشودن گرهای سخت در کار با ارزشها و گوهرهای درونی انسان هستند. به عبارتی، تنها افرادی که مهارت و توانایی لازم را دارند میتوانند به درستی به حل این مسائل بپردازند و احساسات را آزاد کنند.
حوادث عین آسایش بود آزاده مشرب را
که چین موج دارد ازشکست خویش جوهرها
هوش مصنوعی: آزادگان وقتی با حوادث و چالشها روبهرو میشوند، آرامش را در آن مییابند، زیرا این چالشها به نوعی از شکست خودشان، جوهر و اصالت وجودشان را میسازند.
ادب فرسودهایم ازما عبث تعظیممیخواهی
نخیزد نالهٔ بیمار هم اینجا ز بسترها
هوش مصنوعی: ما دیگر ادب را از دست دادهایم، پس انتظار بیمورد احترام و عظمت از ما نداشته باش. در اینجا حتی صدای نالهی بیماران هم از بسترهایشان بلند نمیشود.
سواد نسخهٔ دیدار اگر روشن توان کردن
به آب حیرت آیینه باشد شست دفترها
هوش مصنوعی: اگر بخواهیم اثر دیدار را روشن کنیم، باید آن را به گونهای جلوه دهیم که همچون آبی باشد که شفافیت و حیرت را به آینه میآورد و موجب پاکی و تازگی دفترها میشود.
بهآزادی علم شو دست در دامانکوشش زن
نسیم شعلهٔ پرواز دارد جنبش پرها
هوش مصنوعی: برای رسیدن به آزادی، باید به علم و دانش توجه کرد و با تلاش و کوشش فعالیت کنیم. مانند نسیمی که شعلهای را به پرواز در میآورد، تلاش ما نیز میتواند باعث پیشرفت و ترقی شود.
دل آگاه نایاب است بیدل کاندرین دوران
نشسته پنبهٔ غفلت به جای مغز در سرها
هوش مصنوعی: دلهای آگاه در این زمان کمیاب هستند؛ چرا که مردم غفلت را جایگزین درک و فهم واقعی کردهاند و مانند پنبهای در سرها نشستهاند.
حاشیه ها
1399/07/16 04:10
امیر حسین زنجانبر
باید شست دفترها