گنجور

غزل شمارهٔ ۲۸۰۳

چه معنی بیانی چه لفظ آشنایی
رسایی مدان تا ز خود بر نیایی
چو رو یابد آیینهٔ بیحیایی
شود جوهر آرای دندان نمایی
چه مقدار آرایش خنده دارد
کف خاک و آنگه دماغ خدایی
متن بر غروری‌که مانند آتش
روی شعله‌ای چند و خاکستر آیی
نفس مایه را می‌کشد لاف هستی
به رسوایی بی‌زر و میرزایی
فلک غم ندارد ز آه ضعیفان
چه پروا هدف را ز تیر هوایی
درآیینهٔ هوش ما زنگ غفلت
نهفته‌ست چون فسق در پارسایی
به درد سرتهمت سرکشیها
من و عافیت صندل جبهه سایی
چو ریزد پر و بال من از تپیدن
شکست قفس را شود مومیایی
سخن کرد توفانی انفعالم
شنا داد ساز مرا تر صدایی
قناعت ‌کند مرکز آبروبت
شود قطره‌گوهر به صبرآزمایی
اگرکشتی آسمان غرق‌گردد
قلندر ندارد غم ناخدایی
دربن انجمن غیر عبرت چه دارد
غرورنی‌و خجلت بوریایی
به هستی من وما ضروریست بید‌ل
نفس نیست جز مایهٔ خود ستایی

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چه معنی بیانی چه لفظ آشنایی
رسایی مدان تا ز خود بر نیایی
هوش مصنوعی: هرگز به کلمات زیبا و معنای آنها چنان دلخوش نباش که از خودت دور شوی و هویت واقعی‌ات را فراموش کنی.
چو رو یابد آیینهٔ بیحیایی
شود جوهر آرای دندان نمایی
هوش مصنوعی: وقتی که انسان به عیب‌های خودش آگاه می‌شود، در واقع به حقیقت وجود خود پی می‌برد و آنچه در درون دارد نمایانگر می‌شود.
چه مقدار آرایش خنده دارد
کف خاک و آنگه دماغ خدایی
هوش مصنوعی: چقدر زمین زیبایی و جذابیت دارد و این زیبایی به قدری است که گویی بویی از خالق خود به مشام می‌رسد.
متن بر غروری‌که مانند آتش
روی شعله‌ای چند و خاکستر آیی
هوش مصنوعی: غروری که مانند آتش است، به راحتی می‌تواند شعله‌ور شود و سپس به خاکستر تبدیل گردد.
نفس مایه را می‌کشد لاف هستی
به رسوایی بی‌زر و میرزایی
هوش مصنوعی: نفس انسان باعث می‌شود که او به خود بزرگ‌بینی و ادعای وجود بپردازد، در حالی که در حقیقت به‌خاطر عدم واقعیّت و اعتبارش، در معرض رسوایی و بی‌هویتی قرار می‌گیرد.
فلک غم ندارد ز آه ضعیفان
چه پروا هدف را ز تیر هوایی
هوش مصنوعی: آسمان هیچ نگرانی از ناله‌های افراد ضعیف نداشته و هدف خود را از تیرهای بی‌هدف نمی‌زند.
درآیینهٔ هوش ما زنگ غفلت
نهفته‌ست چون فسق در پارسایی
هوش مصنوعی: در آینهٔ ذهن ما، غفلت و غفلت‌زایی وجود دارد، مانند گناه که در ظاهر نیکوکاری پنهان است.
به درد سرتهمت سرکشیها
من و عافیت صندل جبهه سایی
هوش مصنوعی: من به خاطر کارهای سرکشانه‌ام، به درد سر افتاده‌ام و در عین حال، آرامش و راحتی‌ام را در سایه صندلی‌های جبهه پیدا می‌کنم.
چو ریزد پر و بال من از تپیدن
شکست قفس را شود مومیایی
هوش مصنوعی: وقتی که از شدت تپش دل و فشار زندگی پر و بال من بریزد و از قفس رها شوم، جانم به حالتی ماندگار و بی‌زمان تبدیل می‌شود.
سخن کرد توفانی انفعالم
شنا داد ساز مرا تر صدایی
هوش مصنوعی: در میان گفتگوها، یک طوفان به وجود آمد که من را تکان داد و موسیقی من را به صدا درآورد.
قناعت ‌کند مرکز آبروبت
شود قطره‌گوهر به صبرآزمایی
هوش مصنوعی: اگر با قناعت زندگی کنی و به آن راضی باشی، در نهایت به آبرو و احترام دست پیدا خواهی کرد. صبر و پشتکار نشان‌دهنده ارزش واقعی توست.
اگرکشتی آسمان غرق‌گردد
قلندر ندارد غم ناخدایی
هوش مصنوعی: اگر آسمان نیز در پیش رو دچار طوفان و غرق شدن شود، فردی از خودبازشسته و آزاداندیش، هیچ گونه نگرانی از عدم هدایت و رهبری نخواهد داشت.
دربن انجمن غیر عبرت چه دارد
غرورنی‌و خجلت بوریایی
هوش مصنوعی: در این جمع و جماعت، بدون توجه به پند و عبرت، هیچ چیزی جز خودخواهی و عرق‌ریزی بوریایی وجود ندارد.
به هستی من وما ضروریست بید‌ل
نفس نیست جز مایهٔ خود ستایی
هوش مصنوعی: وجود من و تو نیاز به شناخت و آگاهی دارد و تنها چیزی که باعث خودپرستی می‌شود، غفلت و بی‌خبری از خود است.