غزل شمارهٔ ۲۸۰۰
بهار است ای ادب مگذار از شوق تماشایی
به چندین رنگ و بوی خفته مژگانم زند پایی
خوشا شور دماغ شوق و گیرودار سودایی
قیامت پرفشان هویی، جهان آتشفکنهایی
ز هر برگ گل این باغ عبرت در نظر دارم
کف افسوس چندین رنگ و بو بر یکدگر سایی
جهان پر بیحس است از ساز نیرنگی مشو غافل
هوایی میدمد وهم نفس بر نقش زیبایی
طرب کن گر پی محملکشان صبح برداری
که این گرد جنون دارد تبسم خیمه لیلایی
به هر مژگان زدن سر میدهد در عالم آبم
خمستان در بغل اشک قدحکجکرده مینایی
به امید گشاد دل نگردی از خطش غافل
پی این مور میباشد کلید قفل صحرایی
به هر جا عشق آراید دکان عرض استغنا
سر افلاک اگر باشد نمیارزد به سودایی
خراب جستجوی یکنفس آرام میگردم
شکست دل کنم تعمیر اگر پیدا شود جایی
ز جیب عاجزی چون آبله گل کردهام بیدل
سر خوناب مغزی سایه پرورد کف پایی
غزل شمارهٔ ۲۷۹۹: برون تازست حسن بیمثال از گرد پیداییغزل شمارهٔ ۲۸۰۱: به نمو سری ندارد گل باغ کبریایی
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بهار است ای ادب مگذار از شوق تماشایی
به چندین رنگ و بوی خفته مژگانم زند پایی
هوش مصنوعی: بهار فرا رسیده است و ای ادب، اجازه نده که از شوق زیباییهای رنگارنگ و عطرهایی که در خواب مژگانم نهفتهاند، پا بردارم.
خوشا شور دماغ شوق و گیرودار سودایی
قیامت پرفشان هویی، جهان آتشفکنهایی
هوش مصنوعی: خوشا حالتی که پر از شوری و شوق است و به دنیای پرهیجان و پرفروغ قیامت میپردازد، جهانی که آتشافروز و پر از تحول است.
ز هر برگ گل این باغ عبرت در نظر دارم
کف افسوس چندین رنگ و بو بر یکدگر سایی
هوش مصنوعی: از هر گل این باغ درس عبرتی میگیرم؛ افسوس میخورم که این همه رنگ و بو چگونه بر یکدیگر سایه انداختهاند.
جهان پر بیحس است از ساز نیرنگی مشو غافل
هوایی میدمد وهم نفس بر نقش زیبایی
هوش مصنوعی: جهان پر از بیحرکت و بیحس و حالی است و تو نباید فریب نیرنگها را بخوری؛ زیرا هوای تازهای در حال وزیدن است که میتواند تو را به زیباییهای واقعی راهنمایی کند.
طرب کن گر پی محملکشان صبح برداری
که این گرد جنون دارد تبسم خیمه لیلایی
هوش مصنوعی: شادی کن اگر به سمت کاروان صبح میری و توجه کن که این گرد و غبار جنون، شبیه لبخند خیمه لیلا است.
به هر مژگان زدن سر میدهد در عالم آبم
خمستان در بغل اشک قدحکجکرده مینایی
هوش مصنوعی: هر بار که مژگان زیبای تو را میبینم، دلم غمگین میشود. در این دنیا، مانند آبی که در میخانهای در آغوش اشک ریخته شده، بیقرار و غمگین هستم.
به امید گشاد دل نگردی از خطش غافل
پی این مور میباشد کلید قفل صحرایی
هوش مصنوعی: اگر به دنبال کسب دلگرمی و امید هستی، نباید از نشانهها و مسیرهایی که به آن هدف میرسند غافل شوی. گویی این نشانهها برای گشودن درهای جدید و رسیدن به مقاصد بزرگ است.
به هر جا عشق آراید دکان عرض استغنا
سر افلاک اگر باشد نمیارزد به سودایی
هوش مصنوعی: هر کجا عشق حضور داشته باشد، آنجا محلی برای نشان دادن بینیازی و استقلال است، حتی اگر در بالاترین مقامها نیز باشد، ارزش ندارد که به دنبال آرزوهای غیر واقعی باشیم.
خراب جستجوی یکنفس آرام میگردم
شکست دل کنم تعمیر اگر پیدا شود جایی
هوش مصنوعی: در پی آرامشی بیوقفه هستم و هر بار که دل شکستهام را میسازم، اگر جایی پیدا شود.
ز جیب عاجزی چون آبله گل کردهام بیدل
سر خوناب مغزی سایه پرورد کف پایی
هوش مصنوعی: من در حالت درماندگی و سختی، مانند آبلهای که بر پوست ظاهر میشود، دردم را نشان دادهام و حسرتی سنگین را به دل دارم. سایه کسی که مرا مورد حمایت قرار داده، همچون کف پایش بر سر من سنگینی میکند.

بیدل دهلوی