اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به شهرت زد اقبال خلق از تباهی
سپید است نقش نگین از سیاهی
هوش مصنوعی: اقبال مردم باعث شده که از بدبختی رها شوند و درخشش و زیبایی، مانند نگینی سفید، از تاریکی و سیاهی جدا شده است.
دماغ غرور از فقیران نبالد
کجی نیست سرمایهٔ بیکلاهی
هوش مصنوعی: بزرگی و افتخار نباید باعث شود که فرد از فقیران و ضعیفان دوری کند، زیرا بدون ثروت و دارایی، هیچ برتری واقعی وجود ندارد.
گر این است درد سر زر پرستان
همان اجتماع گداییست شاهی
هوش مصنوعی: اگر درد و رنج کسانی که فقط به دنبال زر و طلا هستند، همین است، پس همان بهتر که در جمع گدایان زندگی کنند و در کنار هم باشند.
ندانم خیال دماغ آفرینان
چه دارد درین امتحانگاه واهی
هوش مصنوعی: نمیدانم در این آزمون بیاساس، افراد خلاق چه انتظارات و تصورات خاصی دارند.
ندیدهست ازین بحر غیر از فسردن
به چشمی که موج گهر نیست راهی
هوش مصنوعی: از این دریا چیزی جز سردی ندیدهام، چون چشمی که راهی برای موجهای درخشان نمییابد.
یقین احتیاج دلایل ندارد
در آب افکند سرمه را چشم ماهی
هوش مصنوعی: اطمینان نیاز به پیشزمینه و دلایل ندارد. همانطور که نمیتوان در آب سرمه را به چشم ماهی گذاشت، حقیقتهای واضح نیز نیازی به توضیح ندارند.
نخواهی شدن منکر آنچه گفتی
دو لب داده در هر حدیثت گواهی
هوش مصنوعی: اگر نمیخواهی که قبول کنی آنچه را که گفتهای، باید بدانی که هر کلمهای که بیان کردهای خود شاهدی بر حرفهایت است.
گر اقبال خورشیدیت اوج گیرد
فروزد چراغ از دم صبحگاهی
هوش مصنوعی: اگر خوشبختی و شانس تو به اوج برسد، روشنایی و نور در صبحگاه مثل سوزن نوری از چراغ خواهد درخشید.
به هر جا گشادند مژگان نازت
به چشم بتان خواب شد خوش نگاهی
هوش مصنوعی: هر جا که مژگان زیبایت را باز کنی، چشمان زیبای دیگران در خواب خوشی فرو میروند.
شنیدم قدم میگذاری به چشمم
زمین سبز کردهست مژگان گیاهی
هوش مصنوعی: شنیدم که تو به زمین میروی و چشمانم را سبز کردهای، همانطور که مژگانم مانند گیاهان رشد کرده است.
کتان باب مهتاب چیزی ندارد
به هر جا تویی دیگر از من چه خواهی
هوش مصنوعی: سخن از این است که زیبایی و جذابیت، به نمادهایی مانند مهتاب نیاز ندارد و در هر جایی که تو حاضر باشی، دیگر نیازی به چیزهای اضافی نیست. در واقع، حضور تو تمام آن چیزی است که من میخواهم.
کرم بسکه گرم امتحانست بیدل
مرا سوخت اندیشهٔ بیگناهی
هوش مصنوعی: بیدل، احساس گرمی و شدت دورانی را تجربه میکند که در آن، اندیشهاش درباره بیگناهیاش، او را میسوزاند و دچار عذاب میکند.
حاشیه ها
محضر مدبران و استادان عزیز درود و حرمت نثار...
در باب بیت مقطع تفسیر میخواستم ، اگر عزیزان توجه نموده و محوری کنند درین حاشیه غریب، خوشحال خواهیم شد
گرامی حسینی ! کرم بس که گرم امتحان ست بیدل،،،،مرا سوخت اندیشه ی بی گناهی می گوید: درین اندیشه ام که چه بی گناه در آتشِ امتحانِ لطف و مهرِ تو می سوزم.