گنجور

غزل شمارهٔ ۲۷۸۵

معراج ماست پستی‌، اقبال ما زبونی
عمری‌ست‌ کوکب اشک می‌تابد از نگونی
از ذره تا مه و مهر در عاجزی مساوی‌ست
اینجا کسی ندارد بر هیچ‌کس فزونی
یک‌ گل بهار دارد این رنگ و بو چه حرف‌ست
تهمت ‌کشان نامند بیرونی و درونی
آن به‌ که خاک باشید در سجده‌گاه تسلیم
بر آسمان مبندید از طبع پست دونی
در حرف و صوت دنیا گم‌ گشت فهم عقبا
فرسوده بال عنقا پرواز چند و چونی
در عشق جان ‌کنی هم دارد ثبات جاوید
بنیاد نام فرهاد کرده‌ست بیستونی
نامحرمی به گردن بی‌اعتباری‌ام بست
شد صفر حلقهٔ ‌در از خجلت برونی
ای‌ گمرهان خودسر تحقیر عاجزان چند
از خس عصا گرفته آتش به رهنمونی
در ساز عجز کوشید گردن به مو فروشید
با سرکشی مجوشید تیغ قضاست خونی
چندانکه وارسیدیم ز آیینه عکس دیدیم
بیدل تلاش تحقیق بوده‌ست واژگونی

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

معراج ماست پستی‌، اقبال ما زبونی
عمری‌ست‌ کوکب اشک می‌تابد از نگونی
هوش مصنوعی: معراج ما به معنای اوج گرفتن و بالا رفتن است، اما این اوج برای ما به پستی تبدیل شده است. خوش شانسی ما در واقع به پایین بودن و زبونی ما مربوط می‌شود. ستاره‌ی اشک، به خاطر درد و اندوه ما می‌درخشد.
از ذره تا مه و مهر در عاجزی مساوی‌ست
اینجا کسی ندارد بر هیچ‌کس فزونی
هوش مصنوعی: از کوچک‌ترین موجودات تا بزرگ‌ترین ستاره‌ها، همه در ناتوانی یکسان هستند. در اینجا هیچ‌کسی بر دیگری برتری ندارد.
یک‌ گل بهار دارد این رنگ و بو چه حرف‌ست
تهمت ‌کشان نامند بیرونی و درونی
هوش مصنوعی: یک گل بهاری با این رنگ و عطر زیبایی دارد، پس چه حرفی برای گفتن وجود دارد؟ آن‌هایی که به دنبال تهمت‌زدن هستند، چه در ظاهر و چه در باطن، نام می‌برند.
آن به‌ که خاک باشید در سجده‌گاه تسلیم
بر آسمان مبندید از طبع پست دونی
هوش مصنوعی: بهتر است که در سجده و تسلیم به خداوند humble باشید و خود را به عرش آسمان نرسانید. زیرا پایین آمدن از مقام و جایگاه ناپسند، به شما لطمه می‌زند.
در حرف و صوت دنیا گم‌ گشت فهم عقبا
فرسوده بال عنقا پرواز چند و چونی
هوش مصنوعی: در گفتار و صداهای دنیا، درک زندگی پس از مرگ نادیده گرفته شده است. عقاید و آرزوهای بلندپروازانه فرساوده و خسته شده‌اند.
در عشق جان ‌کنی هم دارد ثبات جاوید
بنیاد نام فرهاد کرده‌ست بیستونی
هوش مصنوعی: در عشق، فداکاری و جان‌فشانی وجود دارد که نشان‌دهنده‌ی پایبندی و استحکام است. همچنین، نام فرهاد با کارهای بزرگ و ماندگارش بر روی کوه بیستون جاودانه شده است.
نامحرمی به گردن بی‌اعتباری‌ام بست
شد صفر حلقهٔ ‌در از خجلت برونی
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر حسی عمیق از شرم و عزت نفس است. شخصی که به دلیل وضعیت و موقعیت خود، احساس شرم و خجالت می‌کند، مانند این که در این شرایط خاص، کسی که به او نزدیک می‌شود، او را نادیده می‌گیرد و او احساس می‌کند که یک نقص یا بی‌اعتباری به گردن دارد. این احساس باعث شده که او از ورود به جمع‌ها فرار کند و به نوعی خود را به دور از دیگران نگه دارد. در اینجا حلقه‌ی در به عنوان نمادی از محدودیت و جدایی تلقی می‌شود.
ای‌ گمرهان خودسر تحقیر عاجزان چند
از خس عصا گرفته آتش به رهنمونی
هوش مصنوعی: ای گمراهان ستیزه‌جو، به چه اندازه بر کسانی که ضعیف و ناتوان هستند، بی‌احترامی می‌کنید؟ چرا که خس، یعنی آن کس که به دیگران ظلم می‌کند، با عصای خود آتش به راهنمایی می‌آورد.
در ساز عجز کوشید گردن به مو فروشید
با سرکشی مجوشید تیغ قضاست خونی
هوش مصنوعی: در ساز ناتوانی تلاش کردید و برای دلجویی از خود چیزی ارزشمند را قربانی کردید، اما با نافرمانی از تقدیر، در حال نبرد با سرنوشت هستید که نتیجه آن، رنج و درد است.
چندانکه وارسیدیم ز آیینه عکس دیدیم
بیدل تلاش تحقیق بوده‌ست واژگونی
هوش مصنوعی: هرچه بیشتر به آینه نگاه کردیم، تصویر خود را دیدیم. بیدل در تلاش برای جست‌وجو و شناخت خود، به این نتیجه رسیده است که واقعیات گاهی برعکس آنچه که تصور می‌کنیم، هستند.