غزل شمارهٔ ۲۷۷۰
ز دستگاه مبر زحمت گرانجانی
مکش روانی از آب گهر به غلتانی
خوش آن نفسکه چو معنی رسد به عریانی
چو بوی گل ز بهارش لباس پوشانی
به نظم و نثر مناز از لطافت تقریر
زبور معجزهای دارد از خوش الحانی
کمال نغمه در اینجا بقدر حنجره است
ادا کنید به خواندن حق سخندانی
سخن خوش است به کیفیتی ادا کردن
که معنی آب نگردد ز ننگ عریانی
حریف مردم بد لهجه بودن آسان نیست
کسی مباد طرف با عذاب روحانی
در اپن هوسکده درس خموشیت اولیست
که بر وقارنویسی برات نادانی
خدای را مپسند، ای بهار رنگ عتاب
شکست آینهٔ دل به چین پیشانی
تغافلت عدم آواره کرد عالم را
مگر به گردش چشم این عنان بگردانی
مسیح موج زند تا تبسم آرایی
جنون بهارکند زلف اگر برافشانی
نشاط با دل آزردهام نمیسازد
به روز زخم کند خندهاش نمکدانی
خطای فکر اقامت به خود مبند اینجا
که درس عمر روانست و سکته میخوانی
به تیغ قطع نشد انتظار ما بیدل
هنوز نامه سیاه است چشم قربانی
غزل شمارهٔ ۲۷۶۹: ز پیراهن برون آ، بی شکوهی نیست عریانیغزل شمارهٔ ۲۷۷۱: ز عریانی جنون ما نشد مغرور سامانی
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز دستگاه مبر زحمت گرانجانی
مکش روانی از آب گهر به غلتانی
هوش مصنوعی: از وسایل و امکانات دستاورد خود، خود را به زحمت نینداز و نگذار که روان تو مثل آب و گهر به غلتش بیفتد.
خوش آن نفسکه چو معنی رسد به عریانی
چو بوی گل ز بهارش لباس پوشانی
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که وقتی به حقیقتی میرسد، آن را به زیبایی و جذبهای بیان کند، مانند بویی که در بهار، گل را آراسته و خوشبو میسازد.
به نظم و نثر مناز از لطافت تقریر
زبور معجزهای دارد از خوش الحانی
هوش مصنوعی: به زیبایی نوشتهها و شعرهایم نناز، زیرا بیان آنها مانند یک معجزه است که از شیرینی و دلنشینی خاصی برخوردار است.
کمال نغمه در اینجا بقدر حنجره است
ادا کنید به خواندن حق سخندانی
هوش مصنوعی: نغمهها به اندازه توانایی حنجرهای که آنها را ادا میکند، زیبا و کامل هستند؛ پس سخن حق را با صدای دلنشین و زیبا بیان کنید.
سخن خوش است به کیفیتی ادا کردن
که معنی آب نگردد ز ننگ عریانی
هوش مصنوعی: سخن باید به گونهای بیان شود که به اندازهای زیبا و دلنشین باشد که مفهوم واقعی خود را از دست ندهد و باعث شرمندگی نشود.
حریف مردم بد لهجه بودن آسان نیست
کسی مباد طرف با عذاب روحانی
هوش مصنوعی: مقابله با افرادی که زبان نازک و بد لهجه دارند، کار سادهای نیست. کسی نباید دچار مشکلات روحی و عذابهای ناشی از این موضوع شود.
در اپن هوسکده درس خموشیت اولیست
که بر وقارنویسی برات نادانی
هوش مصنوعی: در خانهای که به آن اشاره شده، سکوت و آرامش نخستین درسی است که در آن به انسان یاد میدهد چگونه به درستی بنویسد و از ناآگاهی خود دور شود.
خدای را مپسند، ای بهار رنگ عتاب
شکست آینهٔ دل به چین پیشانی
هوش مصنوعی: خدا را دوست دار، ای بهار که بُعدی از زیبایی را به نمایش میگذاری. شکستگی آینهٔ دل نشاندهندهٔ غم و چروکهای پیشانی نمادی از رنجهای گذشته است.
تغافلت عدم آواره کرد عالم را
مگر به گردش چشم این عنان بگردانی
هوش مصنوعی: غفلت تو باعث آوارگی و بیخانمانی جهانیان شده است، مگر اینکه با چرخاندن دمتنبهای، به خوبی بر شرایط مسلط شوی.
مسیح موج زند تا تبسم آرایی
جنون بهارکند زلف اگر برافشانی
هوش مصنوعی: مسیح به دریا میزند تا با لبخند خود، جنون بهار را به وجود آورد اگر تو موی خود را باز کنی.
نشاط با دل آزردهام نمیسازد
به روز زخم کند خندهاش نمکدانی
هوش مصنوعی: شادی و خوشحالی با دل غمگین من جور در نمیآید؛ وقتی که زخمهایم تازه است، خندهاش مثل نمک بر روی زخم میزند.
خطای فکر اقامت به خود مبند اینجا
که درس عمر روانست و سکته میخوانی
هوش مصنوعی: از اشتباهات فکری خود که منجر به ماندن در یک مکان میشود، دوری کن. زیرا در اینجا زندگی در جریان است و تو به اشتباه در حال استراحت یا توقف هستی.
به تیغ قطع نشد انتظار ما بیدل
هنوز نامه سیاه است چشم قربانی
هوش مصنوعی: انتظاری که داریم با سختی و درد به پایان نرسیده است و هنوز هم خبرهای ناامیدکننده و غمانگیز به ما میرسد. حس میکنیم مانند قربانیانی هستیم که چشم به راه خبر خوشی هستند، اما همچنان در تاریکی و ناامیدی به سر میبرند.