گنجور

غزل شمارهٔ ۲۷۶۸

ز بسکه‌کرد قصور نگاه مژگانی
به خود شناسی ما ختم شد خدا دانی
شرر گل است خزان و بهار امکانی
ندارد آنهمه فرصت که رنگ گردانی
ز خود بر آمدگان شوکتی دگر دارند
غبار هم به هوا نیست بی‌سلیمانی
به عجز کوش‌ گر از شرم جوهری داری
مباد دعوی کاری کنی که نتوانی
لباس بر تن آزادگان نمی‌زیبد
بس است جوهر شمشیر موج، عریانی
گشاده رویی ارباب دستگاه مخواه
فلک به چین مه نو نهفته پیشانی
فراغ دارد از اسلام و کفر غرهٔ جاه
یکی‌ست سبحه و زنار در سلیمانی
سواد مطلع ما نیست آنقدر روشن
که انتظار نویسی به چشم قربانی
کجاست گرد امیدی که دامنم گیرد
چو صبح می‌دمد از پیکرم خود افشانی
ز ابر گریهٔ دیده گر ایمنی می‌داشت
نمی‌کشید ز مژگان کلاه بارانی
چو خون بسملم ‌از دستگاه شوق مپرس
بهار کرد طواف من از پریشانی
درین هوسکده تا ممکنست بیدل باش
مکار آینه تا حیرتی نرویانی

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز بسکه‌کرد قصور نگاه مژگانی
به خود شناسی ما ختم شد خدا دانی
هوش مصنوعی: به خاطر بی‌توجهی و سهل‌انگاری چشم‌هایمان، به شناخت خودمان پی بردیم، که این موضوع به علم خداوند مربوط می‌شود.
شرر گل است خزان و بهار امکانی
ندارد آنهمه فرصت که رنگ گردانی
هوش مصنوعی: خزان فقط شرر گل است و بهار فرصتی برای تغییر ندارد. آنقدر زمان برای تغییر رنگ وجود ندارد که بخواهی بار دیگر فرصت‌ها را غارت کنی.
ز خود بر آمدگان شوکتی دگر دارند
غبار هم به هوا نیست بی‌سلیمانی
هوش مصنوعی: افراد که از خود می‌آیند، قدرت و جاذبه‌ای متفاوت دارند. حتی غباری که در هوا پخش می‌شود، به دلیل بی‌اهمیتی نیست.
به عجز کوش‌ گر از شرم جوهری داری
مباد دعوی کاری کنی که نتوانی
هوش مصنوعی: اگر به خاطر ناتوانی خود شرمنده هستی، بهتر است کاری را که از عهده‌اش برنمی‌آیی ادعا نکن.
لباس بر تن آزادگان نمی‌زیبد
بس است جوهر شمشیر موج، عریانی
هوش مصنوعی: لباس کسانی که آزاد هستند، به تن نیکو نمی‌آید. کافی است که ویژگی شمشیر و قدرتش، مانند موج، نمایانگر عریانی باشد.
گشاده رویی ارباب دستگاه مخواه
فلک به چین مه نو نهفته پیشانی
هوش مصنوعی: چهره‌ی خوش و باز ارباب قدرت را از آسمان نخواه، چرا که مثل ماه جدیدی که در چین پنهان شده، بر چهره‌ات تأثیرگذار است.
فراغ دارد از اسلام و کفر غرهٔ جاه
یکی‌ست سبحه و زنار در سلیمانی
هوش مصنوعی: آدمی که در مفاهیم و اصول دینی خود مطمئن و آزاد است، تفاوتی بین ظواهر مذهبی و غیرمذهبی نمی‌بیند. در واقع، این شخص بر این باور است که اشکالی ندارد که در ظاهر زندگی عادی داشته باشد، چرا که در عمق دل به اصل ایمان خود پایبند است. در نتیجه، در سفر معنوی و درک خداوندی خود، نه تنها به یک باور خاص محدود نمی‌شود، بلکه حقیقت را در ابعاد مختلف زندگی جستجو می‌کند.
سواد مطلع ما نیست آنقدر روشن
که انتظار نویسی به چشم قربانی
هوش مصنوعی: ما به قدر کافی روشن نیستیم که بتوانیم در انتظار نوشتن باشیم، مثل کسی که منتظر قربانی است.
کجاست گرد امیدی که دامنم گیرد
چو صبح می‌دمد از پیکرم خود افشانی
هوش مصنوعی: کجا است آن امیدی که مرا در آغوش بگیرد، زمانی که صبح به وجودم نور می‌افشاند؟
ز ابر گریهٔ دیده گر ایمنی می‌داشت
نمی‌کشید ز مژگان کلاه بارانی
هوش مصنوعی: اگر چشمانم از باران اشک، در امان بودند، هرگز کلاهی از باران را از مژگانم نمی‌ریختم.
چو خون بسملم ‌از دستگاه شوق مپرس
بهار کرد طواف من از پریشانی
هوش مصنوعی: وقتی که من به شدت دلم گرفته و در عذاب هستم، دیگر از من درباره شوق و آرزو نپرس. در این حال، بهاری که مرا دور خودش می‌چرخاند، ناشی از همین بی‌قراریم است.
درین هوسکده تا ممکنست بیدل باش
مکار آینه تا حیرتی نرویانی
هوش مصنوعی: در این مکان پر از آرزو، تا جایی که می‌توانی بی‌پروا و بی‌غش باش، زیرا مانند آینه باعث حیرت و شگفتی دیگران خواهی شد.