گنجور

غزل شمارهٔ ۲۷۶۲

برداشتن دل ز جهان کرد گرانی
کز پیری‌ام آخر به خم افتاد جوانی
مهمیز رمی نیست چو تکلیف تعلق
نامت نجهد تا به نگینش ننشانی
ای بیخبر از ننگ سبکروحی عنقا
تا نام تو خفت کش یادی‌ست گرانی
سر پنجهٔ تسخیر جهانت به چه ارزد
دست تو همان‌ست که دامن نفشانی
بر هرکه مدد کرده‌ای از عالم ایثار
نامش به زبان گر ببری بازستانی
سطر نفس و قید تأمل چه خیال است
هر چند بمیری ‌که تواش سکته نخوانی
هر جات بپرسند ز تمثال حقیقت
باید نسب حرف به آیینه رسانی
آب است تغافل به دم تیغ غرورش
یا رب‌ که ز خونم نکند قطع روانی
تحقیق تو خورشید و جهان جمله دلایل
پیداست چه مقدار عیانی که نهانی
هرکس به خیال دگر از وصل تو شادست
هنگامهٔ ‌کنج دهن و موی میانی
کیفیت آن دست نگارین اگر این است
طاووس کند گل مگسی را که برانی
ای موج‌ گهر آب شو از ننگ فسردن
رفتند رفیقان و تو در ضبط عنانی
بیدل اثر نشئهٔ نظم تو بلندست
امید که خود را به دماغی برسانی

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

برداشتن دل ز جهان کرد گرانی
کز پیری‌ام آخر به خم افتاد جوانی
هوش مصنوعی: دل را از دنیای پرآشوب برداشتن کار دشواری است، زیرا به خاطر پیری و کهن‌سالی، جوانی‌ام سرانجام به شدت تحت تأثیر قرار گرفته و خم شده است.
مهمیز رمی نیست چو تکلیف تعلق
نامت نجهد تا به نگینش ننشانی
هوش مصنوعی: در این بیت به این نکته اشاره شده که اگر به وظایف و مسئولیت‌هایت توجه نکنی و از کارهایی که باید انجام دهی غفلت کنی، به هیچ جایی نمی‌رسی و نمی‌توانی به هدف‌هایت دست پیدا کنی. در واقع، برای رسیدن به موفقیت، باید تلاش و کوشش داشته باشی و تنها نشستن و انتظار کشیدن کافی نیست.
ای بیخبر از ننگ سبکروحی عنقا
تا نام تو خفت کش یادی‌ست گرانی
هوش مصنوعی: ای کسی که از ننگ و خفت بی‌خبری، مانند پرنده‌ای که در ارتفاعات پرواز می‌کند، نام تو همیشه یادآور سنگینی و جدیت است.
سر پنجهٔ تسخیر جهانت به چه ارزد
دست تو همان‌ست که دامن نفشانی
هوش مصنوعی: قدرت و توانایی تو در تسخیر دنیا، چه ارزشی دارد در مقایسه با دستانت که با آن به دنیا رنگ و بوی جدید می‌بخشی.
بر هرکه مدد کرده‌ای از عالم ایثار
نامش به زبان گر ببری بازستانی
هوش مصنوعی: هر کس را که در زندگی کمک کرده‌ای و به او محبت نشان داده‌ای، اگر روزی به یادش بیفتی و نامش را بر زبان بیاوری، او احتمالاً قدران محبت تو خواهد بود و به یاد تو خواهد افتاد.
سطر نفس و قید تأمل چه خیال است
هر چند بمیری ‌که تواش سکته نخوانی
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر این است که در هر شرایطی که با چالش یا سختی مواجه می‌شویم، نباید فراموش کنیم که زندگی به ادامه دادن خود ادامه می‌دهد. حتی اگر با درد و رنج روبرو شویم، زندگی از ما نخواهد ایستاد و باید با این واقعیت کنار بیاییم.
هر جات بپرسند ز تمثال حقیقت
باید نسب حرف به آیینه رسانی
هوش مصنوعی: هر کجا از تو در مورد تصویر حقیقت سؤال کنند، باید کلمات را به آیینه برسانی و پاسخ بدهی.
آب است تغافل به دم تیغ غرورش
یا رب‌ که ز خونم نکند قطع روانی
هوش مصنوعی: آب به خاطر خودخواهی و فخر فروشی او در حال تباهی است، خدایا! آیا ممکن است که خونم باعث قطع شدن این جریان زندگی نشود؟
تحقیق تو خورشید و جهان جمله دلایل
پیداست چه مقدار عیانی که نهانی
هوش مصنوعی: در حقیقت تو همانند خورشیدی هستی که دلایل و نشانه‌های موجود در جهان به وضوح نمایان است، اما به اندازه‌ای مشخص هستی که در عین روشنی، برخی از جنبه‌هایت هنوز پنهان است.
هرکس به خیال دگر از وصل تو شادست
هنگامهٔ ‌کنج دهن و موی میانی
هوش مصنوعی: هرکس که به خیال دیگری از وصال تو خوشحال است، در واقع در حال جشن و شادی در روزگار خود و لحظه‌های شیرین زندگی‌اش است.
کیفیت آن دست نگارین اگر این است
طاووس کند گل مگسی را که برانی
هوش مصنوعی: اگر زیبایی آن دست نوشته اینچنین است، پس طاووس هم می‌تواند گل مگسی را که از آن دور می‌کنی، بسازد.
ای موج‌ گهر آب شو از ننگ فسردن
رفتند رفیقان و تو در ضبط عنانی
هوش مصنوعی: ای آب، مثل مرواید باش و از ننگ و عیب فکری نکن، زیرا دوستانت رفتند و تو هنوز در کنترل خویشتن هستی.
بیدل اثر نشئهٔ نظم تو بلندست
امید که خود را به دماغی برسانی
هوش مصنوعی: شاعر اشاره می‌کند که آثار و نتایج زیبای شعر او تابش و قوت زیادی دارد و امیدوار است که خود شاعر نیز به این درک و فهم از شعر برسد.

حاشیه ها

1396/07/17 02:10

به نظرم!
دست تو همان است که دامن نفشانی ...
صحیح است